دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز با 100 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ زرگان ممر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز با 100 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ زرگان ممر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
پالان علافی کوچک. (ناظم الاطباء). تصغیر و ترخیم ’علافی ّ’ است و آن پالان منسوب به علاف میباشد. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به علاف و علافی شود
پالان علافی کوچک. (ناظم الاطباء). تصغیر و ترخیم ’عِلافی ّ’ است و آن پالان منسوب به عِلاف میباشد. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به عِلاف و عِلافی شود
عبدالله عفیفی، از ادیبان و شاعران معاصر. وی ابتدا در دانشگاه ازهر و دارالعلوم قاهره تحصیل کرد سپس به تعلیم زبان عربی در مدارس آنجا پرداخت و به عنوان ’محرر’ در دیوان سلطنت بکار پرداخت و به سال 1363 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر سورۀ الفتح و بیان ما اتصل بها من الفتوح الاسلامیه و السیره النبویه المولد النبوی المختار. المراءه العربیه فی جاهلیتها و اسلامها، در سه جلد. الهادی، که داستانی است مربوط به هادی عباسی. منهج الادب. زهرات منشوره فی الادب العربی. (از الاعلام زرکلی)
عبدالله عفیفی، از ادیبان و شاعران معاصر. وی ابتدا در دانشگاه ازهر و دارالعلوم قاهره تحصیل کرد سپس به تعلیم زبان عربی در مدارس آنجا پرداخت و به عنوان ’محرر’ در دیوان سلطنت بکار پرداخت و به سال 1363 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر سورۀ الفتح و بیان ما اتصل بها من الفتوح الاسلامیه و السیره النبویه المولد النبوی المختار. المراءه العربیه فی جاهلیتها و اسلامها، در سه جلد. الهادی، که داستانی است مربوط به هادی عباسی. منهج الادب. زهرات منشوره فی الادب العربی. (از الاعلام زرکلی)
منسوب است به عبدالرحمان بن عوف زهری که فرزندان او ’عوفیون’ خوانده میشدند، منسوب به عوف بن سعد بن ظرب. ابوسلیمان یحیی بن یعمر قاضی عوفی، بدین نسبت شهرت دارد و قاضی مرو بوده است، منسوب به عوف بن سعد بن ذبیان است که بطن بزرگی را تشکیل میدادند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
منسوب است به عبدالرحمان بن عوف زهری که فرزندان او ’عوفیون’ خوانده میشدند، منسوب به عوف بن سعد بن ظرب. ابوسلیمان یحیی بن یعمر قاضی عوفی، بدین نسبت شهرت دارد و قاضی مرو بوده است، منسوب به عوف بن سعد بن ذبیان است که بطن بزرگی را تشکیل میدادند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
محمد بن محمد عوفی بخاری، ملقب به سدیدالدین یا نورالدین. از دانشمندان و نویسندگان مشهور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. وی از اعقاب عبدالرحمان بن عوف از صحابۀ رسول بود و بهمین سبب خاندان او به عوفی شهرت داشت. ولادتش در بخارا در اواسط نیمۀ دوم قرن ششم هجری اتفاق افتاد و تحصیلات او در همان شهر صورت گرفت و آنگاه به بسیاری از بلاد ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد و به دیدار فضلای مشهور آن بلاد توفیق یافت. عوفی تا اواخر دورۀ قدرت سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان و ماوراءالنهر به سر میبرد و در ضمن ملاقات بارجال به جمعآوری اطلاعات ذیقیمت خود که در کتابهای خویش ثبت کرده است مشغول بود. و در اوان حملۀ مغول ازماوراءالنهر و خراسان گریخته به بلاد سند رفت. عوفی در مدت توقف یا سیاحت در خراسان و ماوراءالنهر بخدمت امرا و علما تقرب حاصل کرد و مدتی از ملازمان دربار قلج طمغاج خان ابراهیم و پسرش قلج ارسلان خاقان نصرهالدین عثمان بن ابراهیم گشت. بعد از فرار به سند خدمت ناصرالدین قباجه (متوفی بسال 625 هجری قمری) از ممالیک غوریه را اختیار کرد و در همین مدت کتاب لباب الالباب رابنام وزیر او عین الملک فخرالدین حسین بن شرف الملک تصنیف کرد، و نیز بفرمان همین پادشاه شروع بتألیف جوامعالحکایات نمود و پس از غرق شدن ناصرالدین قباجه بسال 625 عوفی بخدمت شمس الدین التتمش درآمد و علی الخصوص بخدمت وزیر او نظام الملک قوام الدین محمد بن ابی سعد الجنیدی اختصاص و در دهلی اقامت یافت و کتاب ’جوامعالحکایات و لوامعالروایات’ را که در عهد ناصرالدین قباجه شروع نموده بود در حدود سال 630 بنام این وزیر تمام کرد، و بعد ازین تاریخ از زندگی او اطلاعی در دست نیست. برای اطلاع بیشتر به شرح احوال عوفی رجوع به مآخذ ذیل شود: تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 2 ص 1026، مقدمۀ محمد قزوینی بر ج 1 از کتاب لباب الالباب چ لیدن، مقدمۀ معین بر جوامعالحکایات چ تهران
محمد بن محمد عوفی بخاری، ملقب به سدیدالدین یا نورالدین. از دانشمندان و نویسندگان مشهور ایران در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم هجری است. وی از اعقاب عبدالرحمان بن عوف از صحابۀ رسول بود و بهمین سبب خاندان او به عوفی شهرت داشت. ولادتش در بخارا در اواسط نیمۀ دوم قرن ششم هجری اتفاق افتاد و تحصیلات او در همان شهر صورت گرفت و آنگاه به بسیاری از بلاد ماوراءالنهر و خراسان و سیستان سفر کرد و به دیدار فضلای مشهور آن بلاد توفیق یافت. عوفی تا اواخر دورۀ قدرت سلطان محمد خوارزمشاه در خراسان و ماوراءالنهر به سر میبرد و در ضمن ملاقات بارجال به جمعآوری اطلاعات ذیقیمت خود که در کتابهای خویش ثبت کرده است مشغول بود. و در اوان حملۀ مغول ازماوراءالنهر و خراسان گریخته به بلاد سند رفت. عوفی در مدت توقف یا سیاحت در خراسان و ماوراءالنهر بخدمت امرا و علما تقرب حاصل کرد و مدتی از ملازمان دربار قلج طمغاج خان ابراهیم و پسرش قلج ارسلان خاقان نصرهالدین عثمان بن ابراهیم گشت. بعد از فرار به سند خدمت ناصرالدین قباجه (متوفی بسال 625 هجری قمری) از ممالیک غوریه را اختیار کرد و در همین مدت کتاب لباب الالباب رابنام وزیر او عین الملک فخرالدین حسین بن شرف الملک تصنیف کرد، و نیز بفرمان همین پادشاه شروع بتألیف جوامعالحکایات نمود و پس از غرق شدن ناصرالدین قباجه بسال 625 عوفی بخدمت شمس الدین التتمش درآمد و علی الخصوص بخدمت وزیر او نظام الملک قوام الدین محمد بن ابی سعد الجنیدی اختصاص و در دهلی اقامت یافت و کتاب ’جوامعالحکایات و لوامعالروایات’ را که در عهد ناصرالدین قباجه شروع نموده بود در حدود سال 630 بنام این وزیر تمام کرد، و بعد ازین تاریخ از زندگی او اطلاعی در دست نیست. برای اطلاع بیشتر به شرح احوال عوفی رجوع به مآخذ ذیل شود: تاریخ ادبیات در ایران تألیف صفا ج 2 ص 1026، مقدمۀ محمد قزوینی بر ج 1 از کتاب لباب الالباب چ لیدن، مقدمۀ معین بر جوامعالحکایات چ تهران