جدول جو
جدول جو

معنی عواتق - جستجوی لغت در جدول جو

عواتق
(عَ تِ)
جمع واژۀ عاتق. (منتهی الارب). رجوع به عاتق شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عوایق
تصویر عوایق
عایق ها، چیزهایی که سر راه کسی یا چیزی واقع می شود، در علم فیزیک ماده ای که برق ها، حرارت ها، صدا و مانند آن از آن عبور نمی کند، نارسانا ها مثلاً عایق صوتی، جمع واژۀ عایق
فرهنگ فارسی عمید
(عَ ءِ)
جمع واژۀ عائق. (از اقرب الموارد). رجوع به عائق شود، جمع واژۀ عائقه. (از آنندراج) (از غیاث اللغات). رجوع به عائقه شود، موانع و حوادث. (آنندراج) (غیاث اللغات). عوارض و موانع، آسیبها و آفتها. (فرهنگ فارسی معین) ، بدبختیها و سختیها و مصیبتها. (ناظم الاطباء). عوایق. رجوع به عوایق شود: بسبب نوازل محن و عوارض فتن و عوائق ایام و علائق روزگار، تیر تمنای ایشان بهدف مراد نمیرسید. (ترجمه تاریخ یمینی ص 214).
- عوائق الدهر، سختیها و بلاهای زمانه. (منتهی الارب). شواغل روزگار از احداث. پیش آمدهای روزگار. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
صورتی از عوائق است که جمع واژۀ عائق باشد. رجوع به عوائق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ هَِ)
جمع واژۀ عوهق. (ناظم الاطباء). رجوع به عوهق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
جمع واژۀ عالق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عالق شود، جمع واژۀ عولق. رجوع به عولق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
گروهی است در یمن به وادی حنک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ رِ)
جمع واژۀ عارقه. (اقرب الموارد). رجوع به عارقه شود، دندانها و اضراس. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، طواحن. (ناظم الاطباء) ، سنون و سالها، زیرا انسان را فنا میسازد (از مادۀ عرق، یعنی گوشت روی استخوان را خوردن). (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب).
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ)
جمع واژۀ عاتکه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عاتکه شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
آوازی است که از شکم ستور برآید وقت رفتار. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). صوتی است که از شکم دابه خارج میشود هنگام راه رفتن. (از اقرب الموارد). عویق. رجوع به عویق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ واق ق)
عواق النخل، نهال ریزۀ خرما. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عوائق
تصویر عوائق
جمع عائق و عائقه
فرهنگ لغت هوشیار
جمع عایقه (عائقه) عوارض موانع، آسیب ها آفت ها، بد بختی ها. توضیح در تداول جمع عایق (عائق) گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاتق
تصویر عاتق
آزاد شده از بندگی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عوایق
تصویر عوایق
((عَ یِ))
جمع عائق و عائقه، موانع، مشکلات، سختی ها
فرهنگ فارسی معین
موانع، آفات، آفت ها
فرهنگ واژه مترادف متضاد