جدول جو
جدول جو

معنی عنجهانیه - جستجوی لغت در جدول جو

عنجهانیه
(عُ جُ نی یَ / عُ جُ یَ)
گولی و نادانی، بزرگ منشی، بزرگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کبر و عظمت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مَ جِ)
موضعی است بر چند کروه از بصره منسوب به سوی منجشان یا منجش مولای قیس بن مسعود. (منتهی الارب). نام موضعی بر چند میل از بصره، منسوب به منجش و یا منجشان. (ناظم الاطباء). منزل و آبی است بر سر راه بصره به حج و حدی بوده میان عرب و عجم. (از معجم البلدان). رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
(مَ جَ نی یَ)
منسوب به منجشان یا منجش. (از اقرب الموارد). رجوع به منجش شود
لغت نامه دهخدا
(عُ زُ نی ی)
مردی که طرب و جماع دوست ندارد و بازگردندۀ از آن، و یا ناکس، و یا آنکه نپوشد کینۀ صاحب خود را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). مرد رویگردان از لهو و از زنان، که از آنها به طرب نیاید واز آنها دور شود، و گویند مرد لئیم و پست و گویند مردی که بغض و کینۀ صاحب خویش را کتمان نکند. (از اقرب الموارد). عنزهو. عنزهوه. عزه. عزه. عزهی ̍. عزهی ّ. عزهاه. عزهاء. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ زَ)
شهرکی است به ثغور مرج دیباج نزدیک مصیقه. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(نَ)
قریۀ بزرگی است بنی والیه از قبیلۀ بنی اسد را. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ نی یَ)
فرقه ای از یهود بوده اند منسوب به عنان رأس الجالوت که نسب او به چهل و چهار واسطه به داود پیغمبر (ع) میرسید. رجوع به آثارالباقیۀ بیرونی چ ساخائو ص 58 شود
لغت نامه دهخدا
(عُ جُ هی یَ)
گولی و نادانی. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (آنندراج). جهل و حماقت. (از اقرب الموارد) ، بزرگ منشی و بزرگی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). کبر و عظمت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا