گیاه اندک جای جای برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). گیاه و یا هر چیز اندک و پراکنده. (از اقرب الموارد) ، موی پراکنده، و اندک و پراکنده از هر چیزی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). واحد عناصی است و آن موی پراکنده باشد. (از اقرب الموارد) ، پاره ای از شتران و گوسپندان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مال اندک مانده، یا بقیۀ مال از نصف تا ثلث. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). باقی مال از نصف تا ثلث. (از اقرب الموارد) ، باقی از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، عناصی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عنصاه. عنصیه. عناصی. رجوع به عنصاه، عنصیه و عناصی شود
گیاه اندک جای جای برآمده. (منتهی الارب) (آنندراج) (از ناظم الاطباء). گیاه و یا هر چیز اندک و پراکنده. (از اقرب الموارد) ، موی پراکنده، و اندک و پراکنده از هر چیزی. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). واحد عناصی است و آن موی پراکنده باشد. (از اقرب الموارد) ، پاره ای از شتران و گوسپندان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، مال اندک مانده، یا بقیۀ مال از نصف تا ثلث. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). باقی مال از نصف تا ثلث. (از اقرب الموارد) ، باقی از هر چیزی. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، عَناصی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عِنصاه. عِنصیه. عَناصی. رجوع به عنصاه، عنصیه و عناصی شود
برآورش. اسم مصدر است. (منتهی الارب) (آنندراج). اخراج و برآوردگی و برآورش. (ناظم الاطباء). اسم است از ’عنا الشی ٔ’، یعنی ظاهرکردن. (از اقرب الموارد) ، غلبه و قهر و چیرگی. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند: فتحت مکه عنوهً، فتح کرده شد مکه بطور قهر و غلبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، مودت و دوستی، از اضداد است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند: فتح البلد عنوهً، یعنی شهر به اجبار و قهر یا به صلح فتح شد. (از اقرب الموارد)
برآورش. اسم مصدر است. (منتهی الارب) (آنندراج). اخراج و برآوردگی و برآورش. (ناظم الاطباء). اسم است از ’عنا الشی ٔ’، یعنی ظاهرکردن. (از اقرب الموارد) ، غلبه و قهر و چیرگی. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند: فتحت مکه عنوهً، فتح کرده شد مکه بطور قهر و غلبه. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) ، مودت و دوستی، از اضداد است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). گویند: فتح البلد عنوهً، یعنی شهر به اجبار و قهر یا به صلح فتح شد. (از اقرب الموارد)