جدول جو
جدول جو

معنی عنتوت - جستجوی لغت در جدول جو

عنتوت
(عُ)
خشک شدۀ گیاه نصی. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). خشک از گیاه خلی ̍. (از اقرب الموارد) ، کوهی است باریک در دشت. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). کوهی است باریک در صحرا. (از اقرب الموارد) ، نخستین از هر چیزی. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، پشتۀ دشوارگذار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). تپه و کوه کوچک که بالا رفتن از آن سخت و شاق باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صُ)
فرد. یگانه. (منتهی الارب). الفرد الحرید. (اقرب الموارد) (قطر المحیط)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
پشتۀ دشوارگذار. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). تپه ای که صعود بر آن دشوار باشد. (از اقرب الموارد). عنتوت. رجوع به عنتوت شود
لغت نامه دهخدا