- عنبرفروش (بَ خوا / خا)
آنکه عنبر بفروشد. فروشندۀ عنبر:
به عنبرفروشان اگر بگذری
شود جامۀ تو همه عنبری.
(هجونامۀ منسوب به فردوسی).
سر زلف را چون درآرد بگوش
کند خاک را باد عنبرفروش.
نظامی.
خار بود نام گل خارپوش
عنبر نام آمده عنبرفروش.
نظامی.
فلک را داده سروش سبزپوشی
عمامش باد را عنبرفروشی.
نظامی
به عنبرفروشان اگر بگذری
شود جامۀ تو همه عنبری.
(هجونامۀ منسوب به فردوسی).
سر زلف را چون درآرد بگوش
کند خاک را باد عنبرفروش.
نظامی.
خار بود نام گل خارپوش
عنبر نام آمده عنبرفروش.
نظامی.
فلک را داده سروش سبزپوشی
عمامش باد را عنبرفروشی.
نظامی
