عنبرآگنده (جْ /جِ دَ / دِ) آگنده از عنبر. پر از عنبر: خاکش طعنه زن گوی عنبرآگنده. (ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 36) ادامه... آگنده از عنبر. پر از عنبر: خاکش طعنه زن گوی عنبرآگنده. (ترجمه محاسن اصفهان آوی ص 36) لغت نامه دهخدا