جدول جو
جدول جو

معنی عنافش - جستجوی لغت در جدول جو

عنافش
(عُ فِ)
رجل عنافش اللحیه، مرد انبوه و دراز ریش. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَفَ)
تکلف و عدم مرافقت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(خَ نَ)
مرافقت نکردن. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، آزردن، درشتی نمودن. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ فِ)
جمع واژۀ عنفقه. رجوع به عنفقه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ فِ)
جمع واژۀ عنفط. رجوع به عنفط شود
لغت نامه دهخدا
(قُ فِ)
مرد کلان و درشت ریش که پوست بینی او رفته باشد. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
دراز وانبوه ریش. (از اقرب الموارد). رجوع به عنفش شود
لغت نامه دهخدا
(عَ فَ)
رجل عنفش اللحیه،مرد انبوه و دراز ریش. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). عنافش. عنفاش. عنفشی. عنفشیش. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
تصویری از عناش
تصویر عناش
دشمن تاز دشمن افکن پیکارنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عنفش
تصویر عنفش
دراز ریش
فرهنگ لغت هوشیار