- عموما
بطوری که شامل همه گردد بطور عموم
معنی عموما - جستجوی لغت در جدول جو
- عموما
تماماً، جملگی، همگی، همه
متضاد: خصوصاً
متضاد: خصوصاً
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(نِ بَ گِ رِ تَ)
لغت نامه دهخدا
بطور عموم. بطوری که شامل همه گردد. (ناظم الاطباء). بالعموم. همگی: در سنۀ احدی واربعمائه (401 هجری قمری) در بلاد خراسان عموماً و در نیشابور خصوصاً قحطی شام... حادث شد. (ترجمه تاریخ یمینی ص 275)
در تازی نیامده امرکانیک همگانی منسوب به عموم آنچه که متعلق و مربوط به عموم باشد همگانی: تعلیمات عمومی
به طور معمول، به طور کلّی، به طور عادّی، معمولاً
