جدول جو
جدول جو

معنی عملیات - جستجوی لغت در جدول جو

عملیات
فعالیت های نظامی، مجموعه کارهایی با هدفی خاص
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
فرهنگ فارسی عمید
عملیات
(عَ مَ لی یا)
جمع واژۀ عملیه. امور متعلق به عمل. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیه است، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره. رجوع به رسالۀ مفرد و جمع محمد معین چ 2 ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
عملیات
امور متعلق به عمل
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
فرهنگ لغت هوشیار
عملیات
اعمال، کنش ها، مانور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عملیات
عمليّةً
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به عربی
عملیات
Operation
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به انگلیسی
عملیات
opération
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به فرانسوی
عملیات
การดำเนินการ
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به تایلندی
عملیات
عمل
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به اردو
عملیات
অপারেশন
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به بنگالی
عملیات
操作
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به ژاپنی
عملیات
operesheni
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به سواحیلی
عملیات
operasyon
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
عملیات
操作
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به چینی
عملیات
נִתּוּחַ
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به عبری
عملیات
작업
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به کره ای
عملیات
operasi
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
عملیات
ऑपरेशन
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به هندی
عملیات
operatie
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به هلندی
عملیات
operazione
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
عملیات
operación
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
عملیات
operação
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به پرتغالی
عملیات
operacja
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به لهستانی
عملیات
операція
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به اوکراینی
عملیات
Operation
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به آلمانی
عملیات
операция
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
Operational, Operative
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
opérationnel
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
operativo
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
operacional
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
operacyjny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
оперативний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
operational
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
операционный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عملیاتی
تصویر عملیاتی
operativo
دیکشنری فارسی به ایتالیایی