جدول جو
جدول جو

معنی عملجات - جستجوی لغت در جدول جو

عملجات
(عَ مَ لَ/ لِ)
جمع واژۀ عمله که خود در عربی جمع است، اما در فارسی امروز بمعنی کارگر استعمال میشود
لغت نامه دهخدا
عملجات
(عَ مَ لَ)
عملجات چقاخورنشین. تیره ای از شعبه ایهاوند، از طایفۀ هفت لنگ، از ایل بختیاری هستند. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 73)
لغت نامه دهخدا
عملجات
رمن نادرست از عمله کارگران مزدوران جمع (غلط) عمله: خواجه کاوس عرض کرد: بچشم و با عملجات تماشاخانه را جاروب کردند و فرش گستردند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از معلقات
تصویر معلقات
جمع واژۀ معلقه، بلاتکلیف، در علوم ادبی هر یک از هفت قصیده ای که در زمان جاهلیت از دیوار کعبه آویخته بودند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
فعالیت های نظامی، مجموعه کارهایی با هدفی خاص
فرهنگ فارسی عمید
(عَ مَ لی یا)
جمع واژۀ عملیه. امور متعلق به عمل. (فرهنگ فارسی معین) (از ناظم الاطباء). توضیح اینکه این کلمه هرچند در اصل جمع عملیه است، اما در فارسی غالباً آن را بعنوان جمع عمل به کار برند چون ادبیات و غزلیات و غیره. رجوع به رسالۀ مفرد و جمع محمد معین چ 2 ص 116 شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تموجات
تصویر تموجات
جمع تموج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملقات
تصویر تملقات
جمع تملق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تملکات
تصویر تملکات
املاک و متصرفات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعملات
تصویر تعملات
جمع تعمل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخلجات
تصویر تخلجات
جمع تخلج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
امور متعلق به عمل
فرهنگ لغت هوشیار
اعمال، کنش ها، مانور
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
عمليّةً
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
Operation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
opération
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
операция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
Operation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
операція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
عمل
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
অপারেশন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
การดำเนินการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operesheni
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operasyon
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
操作
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
操作
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
נִתּוּחַ
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
ऑपरेशन
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
operazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از عملیات
تصویر عملیات
작업
دیکشنری فارسی به کره ای