جدول جو
جدول جو

معنی عمرمل - جستجوی لغت در جدول جو

عمرمل
(عُ رُ نَ)
دهی است از دهستان خالصۀ بخش مرکزی شهرستان کرمانشاه. دارای 951 تن سکنه. آب از قنات. محصول آن غلات، حبوب دیمی و لبنیات است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مِ مَ)
بند کوچک از آهن. (منتهی الارب). قید صغیر. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مُ مَ)
نعت مفعولی از مصدر ارمال. رجوع به ارمال شود، تخت بافته از رسن و مانند آن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(مُ رَمْ مَ)
نعت مفعولی از مصدر ترمیل. رجوع به ترمیل شود، خبیص مرمل، افروشه و خبیص که عصد و لت ّ آن بسیار کرده باشند. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
به شتاب و ’پویه’ دویدن و جنباندن هر دو دوش را. (منتهی الارب). هروله، و از آن جمله است مرمل طواف کننده بیت الحرام در مکه. (از اقرب الموارد). رمل. رملان. و رجوع به رمل و رملان شود
لغت نامه دهخدا