جدول جو
جدول جو

معنی عماسا - جستجوی لغت در جدول جو

عماسا
(ماسْ سا)
معنای لغوی آن در قاموس کتاب مقدس ’گوسفند’ ذکر شده است و سپس مینویسد که نام دو تن بود. یکی عماسا پسر ثیرا و ابی جایل که در کناه آبشالوم شراکت میداشت و سردار لشکرش بود و سرانجام به دست یوآب سپهسالار داود به قتل رسید، و دیگری ’عماسا’ رئیس ’افرائیمی’ پسر ’حدلای’ که در سلطنت ’احاز’ ریاست می داشت. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

جنگ و خصومت به زبان ماوراءالنهر. (یادداشت مرحوم دهخدا از حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی)
لغت نامه دهخدا
(خُ فَ)
سخت گردیدن و سیاه و تاریک گشتن روز. عمس. عمس. عموس. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از لسان العرب) (از تاج العروس) (از اقرب الموارد) (از متن اللغه). عماس. عموسه. (تاج العروس) (متن اللغه). رجوع به عماس، عمس، عموس و عموسه شود
لغت نامه دهخدا
(گُ)
دهی است از دهستان حومه شهرستان ملایر که در 30هزارگزی جنوب خاوری شهر ملایر و 24000گزی خاور راه شوسۀ ملایر به اراک واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 1343 تن است. آب آنجا از چشمه و قنات تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان قالیبافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
روز سوم از ایام جنگ قادسیه را ’یوم عماس’ میگفتند. و یاقوت حموی مینویسد: معلوم نیست که آن نام موضعی است یا مشتق از کلمه ’عمس’ مقلوب ’معس’ است. رجوع به معجم البلدان شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عماسه
تصویر عماسه
تاریک شدن سیاه شدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماس
تصویر عماس
جنگ سخت، کار بی سر و ته، شیر تنومند، سختی پتیار، تاریک
فرهنگ لغت هوشیار