- عماری
- تابوت، تخته ای که مرده را بر روی آن گذارند و به گورستان میبرند
معنی عماری - جستجوی لغت در جدول جو
- عماری ((عَ))
- کجاوه، محمل، هودج
- عماری
- کجاوه، هودج
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
جمع عمروط، دزدان
جمع عمروس، برگان
آبادگری، رازی گری، مهرازی
رازیگری مهرازی ساختمان غلگیری عمل و شغل معمار، عمارت آبادانی
Architectural
arquitetônico
architektoniczny
архитектурный
архітектурний
architecturaal
architektonisch
arquitectónico
architectural
architettonico
वास्तुशास्त्र से संबंधित
স্থাপত্য
arsitektural
אדריכלי
ya majengo
สถาปัตยกรรม
معماريٌ
فن تعمیر
ریشه های گوشت توضیح: در دکانهای کبابی و چلو کبابی گوشتی را که برای تهیه کباب آماده کرده اند بدوا همه رگ و ریشه های آنرا با کارد جدا کنند. این رگ وریشه ها را دمار گویند. و آنها را بنام دماری بفقیران فروشند و آنان آنها را پخته و سوپ رقیقی تهیه کرده و خورند. یا دمار از کسی (روزگار کسی یا نهاد کسی) بر آوردن (در آوردن) او را بسیار عذاب دادن ویرا سخت شکنجه دادن
عده ای، معدودی، یک عده، تعدادی
ناوانی ملالت و درد سری که از افراط در نوشیدن انواع مشروب ایجاد شود
همگمانی
سفینه و کشتی و جهاز را گویند
شغل و عمل عصار، روغن گیری