جدول جو
جدول جو

معنی عمارت - جستجوی لغت در جدول جو

عمارت
بنا، ساختمان، بنای عالی، برای مثال هرکه آمد عمارتی نو ساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت ی وآن دگر پخت همچنین هوسی / واین عمارت به سر نبرد کسی (سعدی - ۵۲)، ساختن، آباد کردن
تصویری از عمارت
تصویر عمارت
فرهنگ فارسی عمید
عمارت
(عَ رَ)
دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چاه تأمین میشود. محصول آن غلات، لبنیات و پشم است. ساکنان این ده از طایفۀ امرائی، و چادرنشین میباشند. مزرعۀ داد درشت جزء این آبادی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
عمارت
آباد کردن، بنا کردن
تصویری از عمارت
تصویر عمارت
فرهنگ لغت هوشیار
عمارت
((عِ رَ))
بنا کردن، آباد کردن، آبادانی، تعمیر، ساختمان، جمع عمارات
تصویری از عمارت
تصویر عمارت
فرهنگ فارسی معین
عمارت
بنا، ساختمان، بدنه، پیکر، تنه، آبادانی، آبادی، تعمیر، عمران، آبادسازی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عمارت
قصر خانه ی اربابی خانه ی اعیانی
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عماری
تصویر عماری
کجاوه، هودج
فرهنگ فارسی عمید
مجموع الفاظ و کلمات بدون فعل مانند انجمن علمی دانشجویان دانشکدۀ ادبیات، سخن، گفتار، اصطلاح
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
لجاج، خیره سری، گمراهی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از امارت
تصویر امارت
امیر شدن، فرمانروایی، منصب امیر، حوزۀ فرمانروایی امیر
فرهنگ فارسی عمید
اسپرغم، بوب (فرش شاهانه)، دوده تیره، سر پوش، ناوگان جنگی آباد کردن، آبادانی، لاد (بنا) ساختمان مزد سماختمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عماری
تصویر عماری
تابوت، تخته ای که مرده را بر روی آن گذارند و به گورستان میبرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
لجاج، گمراهی
فرهنگ لغت هوشیار
یکی از اعمال حج و آن اعمالی است که حاجیان در مکه انجام دهند حج اصغر، جمع عمرات عمر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عقارت
تصویر عقارت
نا زاینده شدن، نازایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمارس
تصویر عمارس
جمع عمروس، برگان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمارات
تصویر عمارات
جمع عمارت، ساختمانها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسارت
تصویر عسارت
مسکنت و درویشی و فقر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
تفسیر و تاویل، شرح، بیان و تعبیر کردن، طرز بیان، طریقه ادای سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرارت
تصویر عرارت
سختی، بدخوئی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از امارت
تصویر امارت
امیر شدن، فرمانروایی، فرماندهی، سرداری، ولایت حوزه زیر فرمان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زمارت
تصویر زمارت
شغل و حرفه زمار نی نوازی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذمارت
تصویر ذمارت
دلیری و شجاعت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عمارات
تصویر عمارات
((عِ))
جمع عمارت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عماری
تصویر عماری
((عَ))
کجاوه، محمل، هودج
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عمایت
تصویر عمایت
((عَ یَ))
گمراهی، لجاج، ستیهندگی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
((عِ رَ))
بیان کردن، تعبیر کردن سخن یا خواب، سخن گفتن، طرز بیان، ادای سخن، ترکیب چند کلمه یا جمله که دلالت بر معنی و مطلبی بکند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از امارت
تصویر امارت
((اِ رَ))
فرمانروایی، ناحیه ای که زیر فرمان امیری باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
گزاره
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
Locution
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
выражение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
Redewendung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
вислів
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
wyrażenie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از عبارت
تصویر عبارت
locução
دیکشنری فارسی به پرتغالی