جدول جو
جدول جو

معنی علعول - جستجوی لغت در جدول جو

علعول
(عُ)
بدی دائم و پیوسته، اضطراب و بی قراری و بی ثباتی، پیکار و جدال. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ لَ نَ)
کوهی است در شام، مشرف بر بثینه، بین غور و جبال سراه. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
چکاوک نر. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). علعل
لغت نامه دهخدا
(عُ عُ)
نره، نرۀ نرم. (ناظم الاطباء) ، استخوانی که مانند زبان بر شکم آید. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). و به اصطلاح تشریح آن را ’عظم خنجری’ گویند. (ناظم الاطباء) ، چکاوک نر. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). علعال
لغت نامه دهخدا
(عَ عَلْ لَ)
بمعنی لعل ّ است. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ عَ)
نره، نرۀ نرم. (ناظم الاطباء) ، استخوانی که مانند زبان بر شکم آید. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). و به اصطلاح تشریح آن را ’عظم خنجری’ نامند. (ناظم الاطباء) ، چکاوک نر. (از تاج العروس) (ناظم الاطباء). علعال، کلمه ای که بدان گوسفند و شتر را خوانند. (از تاج العروس) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا