جدول جو
جدول جو

معنی عقدکنان - جستجوی لغت در جدول جو

عقدکنان
(عَ کُ)
رسم و مجلس خطبه کردن عروسی. (یادداشت مرحوم دهخدا).
- مجلس عقدکنان، محفل و انجمنی که آنجا عقد نکاح کنند و صیغۀ عقد جاری سازند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عدنان
تصویر عدنان
(پسرانه)
نام یکی از اجداد پیامبر (ص)
فرهنگ نامهای ایرانی
(صَ / صِ کُ)
در حال صید. در حال شکار. شکارکنان:
همه ره صیدکنان رفته بمغرب وینک
شاخ آهوست که با خون زبر آمیخته اند.
خاقانی.
صیدکنان مرکب نوشیروان
دور شد از کوکبۀ خسروان.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(عُ دَ)
تثنیۀ عقده (در حال رفع، و رعایت این قاعده درزبان فارسی نشود). عقدتین. و رجوع به عقدتین شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قَ)
خرمائی است. (منتهی الارب). نوعی خرما و تمر است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ / عَ کَ)
شتران بسیار، و شترمرغ کثیر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ دَ نَ)
موضعی است به یمن. (معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نام یکی از اجداد حضرت رسول است که بسیار فصیح بود. (فرهنگ نظام) (آنندراج). در غیاث است که نام یکی از اجداد حضرت رسول است که بغایت فصیح بودند و نسبت عربان تا بعدنان بالاتفاق بثبوت میرسیده. (غیاث اللغات). نسبت وی را چنین ذکر کرده اند: عدنان بن ازد بن الهمیعبن المقوم بن تارخ بن سرح بن حمل بن قیداربن شالح بن ارفخشدبن سام بن نوح بن لامک بن ادریس بن ماردبن مهلائیل بن قینان بن انوش بن شیث بن آدم
لغت نامه دهخدا
تصویری از عد نان
تصویر عد نان
نام نیای پیامبرصلی الله علیه وآله
فرهنگ لغت هوشیار
عقدکنان
فرهنگ گویش مازندرانی