عبدالله عفیفی، از ادیبان و شاعران معاصر. وی ابتدا در دانشگاه ازهر و دارالعلوم قاهره تحصیل کرد سپس به تعلیم زبان عربی در مدارس آنجا پرداخت و به عنوان ’محرر’ در دیوان سلطنت بکار پرداخت و به سال 1363 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر سورۀ الفتح و بیان ما اتصل بها من الفتوح الاسلامیه و السیره النبویه المولد النبوی المختار. المراءه العربیه فی جاهلیتها و اسلامها، در سه جلد. الهادی، که داستانی است مربوط به هادی عباسی. منهج الادب. زهرات منشوره فی الادب العربی. (از الاعلام زرکلی)
عبدالله عفیفی، از ادیبان و شاعران معاصر. وی ابتدا در دانشگاه ازهر و دارالعلوم قاهره تحصیل کرد سپس به تعلیم زبان عربی در مدارس آنجا پرداخت و به عنوان ’محرر’ در دیوان سلطنت بکار پرداخت و به سال 1363 هجری قمری درگذشت. او راست: تفسیر سورۀ الفتح و بیان ما اتصل بها من الفتوح الاسلامیه و السیره النبویه المولد النبوی المختار. المراءه العربیه فی جاهلیتها و اسلامها، در سه جلد. الهادی، که داستانی است مربوط به هادی عباسی. منهج الادب. زهرات منشوره فی الادب العربی. (از الاعلام زرکلی)
دختر احمد بن عبدالله فارقانی اصفهانی. از زنان فاضل و محدث و فقیه بود. به سال 516 هجری قمری متولد شد. و او آخرین کسی است که از عبدالواحد صاحب ابی نعیم روایت کرده است. او را اجازاتی عالی از اهالی اصفهان وبغداد بود که گویند بالغ بر پانصد شیخ می شد. عفیفه به سال 606هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب ج 5 ص 19). و رجوع به اعلام النساء ج 5 شود دختر یوسف میخائیل صالح کرم. از زنان نویسنده و ادیب معاصر در لبنان بود. (1883- 1924م.) برای شرح او رجوع به اعلام النساء ج 3 شود دختر سعید شرتونی (1886- 1906 میلادی) از زنان ادیب و نویسندۀ معاصر لبنان. برای شرح حال او به اعلام النساء ج 3 رجوع شود
دختر احمد بن عبدالله فارقانی اصفهانی. از زنان فاضل و محدث و فقیه بود. به سال 516 هجری قمری متولد شد. و او آخرین کسی است که از عبدالواحد صاحب ابی نعیم روایت کرده است. او را اجازاتی عالی از اهالی اصفهان وبغداد بود که گویند بالغ بر پانصد شیخ می شد. عفیفه به سال 606هجری قمری درگذشت. (از الاعلام زرکلی از شذرات الذهب ج 5 ص 19). و رجوع به اعلام النساء ج 5 شود دختر یوسف میخائیل صالح کرم. از زنان نویسنده و ادیب معاصر در لبنان بود. (1883- 1924م.) برای شرح او رجوع به اعلام النساء ج 3 شود دختر سعید شرتونی (1886- 1906 میلادی) از زنان ادیب و نویسندۀ معاصر لبنان. برای شرح حال او به اعلام النساء ج 3 رجوع شود
مؤنث عفیف. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن پارسا، أی پاکدامن. (دهار). زن پارسا و پرهیزگار از حرام. (غیاث اللغات) (آنندراج). ذاتی را نامند که او را صفت چیرگی بر شهوت و تملک نفس بغایت باشد. به عبارت دیگر زن سخت پاکدامن را عفیفه گویند. و شرعاً زنی را نامند که از وطی حرام بری و از تهمت چنین نسبتی به او معصوم باشد. و این چنین زن است که اگر بسوی او افترا و تهمتی روا دارند، درباره مفتری لعان واجب گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ج، عفیفات و عفائف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عفیفه شود عفیفه. زن پارسا و باعصمت و باحیا و باشرم و متدین و پاکدامن. ج، عفیفگان. (ناظم الاطباء). و رجوع به عفیفه شود. توئی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش عفیفه مریم مرپور خویش را پدری. ناصرخسرو
مؤنث عفیف. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). زن پارسا، أی پاکدامن. (دهار). زن پارسا و پرهیزگار از حرام. (غیاث اللغات) (آنندراج). ذاتی را نامند که او را صفت چیرگی بر شهوت و تملک نفس بغایت باشد. به عبارت دیگر زن سخت پاکدامن را عفیفه گویند. و شرعاً زنی را نامند که از وطی حرام بری و از تهمت چنین نسبتی به او معصوم باشد. و این چنین زن است که اگر بسوی او افترا و تهمتی روا دارند، درباره مفتری لعان واجب گردد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). ج، عَفیفات و عَفائف. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عفیفه شود عفیفه. زن پارسا و باعصمت و باحیا و باشرم و متدین و پاکدامن. ج، عفیفگان. (ناظم الاطباء). و رجوع به عفیفه شود. توئی که جز تو نپنداشت با بصارت خویش عفیفه مریم مرپور خویش را پدری. ناصرخسرو
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز با 100 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ زرگان ممر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز با 100 تن سکنه. آب آن از چاه. محصول آن غلات است. ساکنان این ده از طایفۀ زرگان ممر هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
پالان علافی کوچک. (ناظم الاطباء). تصغیر و ترخیم ’علافی ّ’ است و آن پالان منسوب به علاف میباشد. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به علاف و علافی شود
پالان علافی کوچک. (ناظم الاطباء). تصغیر و ترخیم ’عِلافی ّ’ است و آن پالان منسوب به عِلاف میباشد. (از لسان العرب) (ذیل اقرب الموارد). رجوع به عِلاف و عِلافی شود
بنت لکیز بنت مرّه العفیفیه. شاعره من شواعر العرب فی الجاهلیه قالت ترثی اخاها غرثان و تلوم بنی ربیعه علی اهمالهم له فی ساحه الحرب التی وقعت بین بنی ربیعه و بین ایاد و لخم: لما ذکرت غریثا زاد بی کمدی حتی هممت من البلوی باعلان تربع الحزن فی قلبی فذبت کما ذاب الرصاص اذا اصلی بنیران فلو ترانی و الاشجان تقلقنی عجبت برّاق من صبری وکتمانی لا درّ درﱡ کلیب یوم راح و لا ابی لکیز و لا خیلی و فرسانی عن ابن روحان راحت وائل کثباً عن حامل کل ّ اثقال و اوزان و اسلموا المال و الاهلین و اغتنموا ارواحهم فکبا زند ابن روحان فتی ربیعه طواف اماکنها و فارس الخیل فی روع و میدان یا عین فابکی و جودی بالدموع و لا تمل یا قلب ان تبلی باشجان فذکر غرثان مولی الحی من اسد انسی حیاتی بلاشک وانسانی. (اعلام النساء ج 4 صص 336-337). زرکلی آرد: لیلی العفیفه بنت لکیزبن مره بن اسد، من ربیعه. شاعره یمانیه. من الشهیرات فی العصر الجاهلی. اسرها احد امراءالعجم و حملها الی فارس و حاول الزواج بها فامتغت علیه و جأها خطیبها البراق بن روحان فانقذها و تزوج بها و هی صاحبه القصیده المشهوره التی مطلعها: لیت للبراق عیناً فتری ما اقاسی من بلاء و عنا. قالتها فی اسرهاو شعرها عالی الطبقه. (الاعلام زرکلی ج 3)
بنت لکیز بنت مرّه العفیفیه. شاعره من شواعر العرب فی الجاهلیه قالت ترثی اخاها غرثان و تلوم بنی ربیعه علی اهمالهم له فی ساحه الحرب التی وقعت بین بنی ربیعه و بین ایاد و لخم: لما ذکرت غُریثا زاد بی کمدی حتی هممت من البلوی باعلان تربع الحزن فی قلبی فذبت ُ کما ذاب الرصاص اذا اُصلی بنیران فلو ترانی و الاشجان تُقلقنی عجبت برّاق من صبری وکتمانی لا درّ درﱡ کلیب یوم راح و لا ابی لُکیز و لا خیلی و فرسانی عن ابن روحان راحت وائل کثباً عن حامل کل ّ اَثقال و اوزان و اسلموا المال و الاهلین و اغتنموا ارواحهم فکبا زَند ابن روحان فتی ربیعه طواف اماکنها و فارس الخیل فی روع و میدان یا عین فابکی و جودی بالدموع و لا تمل یا قلب ان تُبلی باشجان فذکر غرثان مولی الحی من اسد انسی حیاتی بلاشک وانسانی. (اعلام النساء ج 4 صص 336-337). زرکلی آرد: لیلی العفیفه بنت لکیزبن مره بن اسد، من ربیعه. شاعره یمانیه. من الشهیرات فی العصر الجاهلی. اسرها احد امراءالعجم و حملها الی فارس و حاول الزواج بها فامتغت علیه و جأها خطیبها البراق بن روحان فانقذها و تزوج بها و هی صاحبه القصیده المشهوره التی مطلعها: لیت للبراق عیناً فتری ما اقاسی من بلاء و عنا. قالتها فی اسرهاو شعرها عالی الطبقه. (الاعلام زرکلی ج 3)