جدول جو
جدول جو

معنی عفنجج - جستجوی لغت در جدول جو

عفنجج
(عَ فَ جَ)
گول سطبر. (منتهی الارب). شخص نادان بدخوی که برای کاری براه نمی آید. و گویند شخص نادان و احمق. و گویند شخص تنومند احمق. (از اقرب الموارد) ، ناقۀ شتاب رو. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، ناقۀ مسن. (از اقرب الموارد). عثنجج. رجوع به عثنجج شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ فَ جَ)
ثقیل گرانجان و بدخوی که صحبت وی را ناخوش دارند و مرد بسیار هرزه گوی و فضول. (از منتهی الارب). ثقیل و بسیار فضول در سخن و در هر چیزی. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ فَ جَ)
مرد درشت و بدخوی. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ ثَ جَ)
عثوجج. شتر دفزک و تیزرو. (آنندراج) (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ رَ جَ)
نام حمیر بن سبا است، و نون آن زائد باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ جُ)
ریحان دشتی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج). ضیمران که از ریاحین است. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ)
بزرگ و کلان. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب). عظیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا