تیز دادن بز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضرط. (المصادر زوزنی) ، بینی افشاندن میش چون بینی افشاندن خر. (از اقرب الموارد). عفیط. و رجوع به عفیط شود، درماندن به سخن. (از منتهی الارب). سخن گفتن به لکنت. (از اقرب الموارد) ، تیز دادن به هر دو لب. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواندن گوسپندان را و بینی افشاندن آن، راندن شبان گوسپندان را به همان روش که عطسه دهند. (از منتهی الارب). زجر کردن شبان گوسفندان را به صورتی که شبیه ’عفط’ آنها باشد. (از اقرب الموارد)
تیز دادن بز. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ضرط. (المصادر زوزنی) ، بینی افشاندن میش چون بینی افشاندن خر. (از اقرب الموارد). عَفیط. و رجوع به عفیط شود، درماندن به سخن. (از منتهی الارب). سخن گفتن به لکنت. (از اقرب الموارد) ، تیز دادن به هر دو لب. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد) ، خواندن گوسپندان را و بینی افشاندن آن، راندن شبان گوسپندان را به همان روش که عطسه دهند. (از منتهی الارب). زجر کردن شبان گوسفندان را به صورتی که شبیه ’عفط’ آنها باشد. (از اقرب الموارد)
احمد بن محمد بن بالویه عفصی مکنی به ابوحامدمحدث بود و حدیث را نزد ابوعبدالله بوشنجی در نیشابور، و محمد بن ایوب در ری، و بشر بن موسی و عبدالله بن احمد بن حنبل در بغداد فراگرفت. عفصی در جمادی الاولای سال 343 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
احمد بن محمد بن بالویه عفصی مکنی به ابوحامدمحدث بود و حدیث را نزد ابوعبدالله بوشنجی در نیشابور، و محمد بن ایوب در ری، و بشر بن موسی و عبدالله بن احمد بن حنبل در بغداد فراگرفت. عفصی در جمادی الاولای سال 343 هجری قمری درگذشت. (از اللباب فی تهذیب الانساب). در قرون نخست اسلام، محدث بودن نشانه ای از علم، دیانت، و تعهد علمی بود. این افراد با طی کردن سفرهای طولانی برای شنیدن یک حدیث از راوی معتبر، نشان دادند که حفظ و انتقال سنت پیامبر برایشان امری حیاتی است. به همین دلیل است که کتب معتبر حدیثی با وسواس علمی فراوان تدوین شده اند و محدثان در این مسیر، سنگ بنای این علوم را بنا نهادند.
به معنی کسی که شفا میدهد، مردی از اهل تسالونیکی که از خویشان پولس بود، (رسالۀ رومیان 16:21)، و دور نیست که سبب حبس شدنش بواسطۀ این بودکه پولس را مهمان کرد و پس از آن ضمانت از وی گرفته وی را رها کرد، (اعداد: 17:9) (قاموس کتاب مقدس)
به معنی کسی که شفا میدهد، مردی از اهل تسالونیکی که از خویشان پولس بود، (رسالۀ رومیان 16:21)، و دور نیست که سبب حبس شدنش بواسطۀ این بودکه پولس را مهمان کرد و پس از آن ضمانت از وی گرفته وی را رها کرد، (اعداد: 17:9) (قاموس کتاب مقدس)
علی بن یوسف بن ابراهیم شیبانی، ملقب به جمال الدین و مکنی به ابوالحسن (564-646 هجری قمری). از مردم صعید علیای مصر بود. وی در حلب اقامت کرد و در روزگار ملک ظاهر عهده دار قضاء آن شهر شد و او را ’وزیر اکرم’ خواندند. او به جمعآوری کتاب علاقۀ فراوانی داشت. قیمت کتاب خانه او بر پنجاه هزار دینار بالغ بود. به حلب درگذشت. او راست: 1- اخبار العلماء باخبار الحکماء، مطبوع. 2- انباه الرواهعلی انباء النحاه، خطی. 3- الدر الثمین فی اخبار المتیمین. 4- اخبار مصر، در شش جزء. 5- تاریخ یمن. 6- بقیۀ تاریخ سلجوقیه. 7- اخبار آل مرداس. 8- اخبار المصنفین و ما صنفوه. 9- اصلاح خلل الصحاح جوهری. 10- نهزه الخاطر، در ادبیات. 11- کتاب المحمدین من الشعراء، خطی، این کتاب را به ترتیب پدران به رشتۀ تحریر کشیده و تا محمد بن سعید رسیده است. (از ارشاد الاریب ج 5 ص 477، 494) (از اعلام زرکلی چ 1 ج 2 ص 705 و 706)
علی بن یوسف بن ابراهیم شیبانی، ملقب به جمال الدین و مکنی به ابوالحسن (564-646 هجری قمری). از مردم صعید علیای مصر بود. وی در حلب اقامت کرد و در روزگار ملک ظاهر عهده دار قضاء آن شهر شد و او را ’وزیر اکرم’ خواندند. او به جمعآوری کتاب علاقۀ فراوانی داشت. قیمت کتاب خانه او بر پنجاه هزار دینار بالغ بود. به حلب درگذشت. او راست: 1- اخبار العلماء باخبار الحکماء، مطبوع. 2- انباه الرواهعلی انباء النحاه، خطی. 3- الدر الثمین فی اخبار المتیمین. 4- اخبار مصر، در شش جزء. 5- تاریخ یمن. 6- بقیۀ تاریخ سلجوقیه. 7- اخبار آل مرداس. 8- اخبار المصنفین و ما صنفوه. 9- اصلاح خلل الصحاح جوهری. 10- نهزه الخاطر، در ادبیات. 11- کتاب المحمدین من الشعراء، خطی، این کتاب را به ترتیب پدران به رشتۀ تحریر کشیده و تا محمد بن سعید رسیده است. (از ارشاد الاریب ج 5 ص 477، 494) (از اعلام زرکلی چ 1 ج 2 ص 705 و 706)