جدول جو
جدول جو

معنی عظیوطه - جستجوی لغت در جدول جو

عظیوطه
(عِظْ یَطَ)
کلاکموش ماده. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عظیمه
تصویر عظیمه
(دخترانه)
مؤنث عظیم، بزرگ، کلان، با اهمیت، بزرگ، فراوان، بسیار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از عظیمه
تصویر عظیمه
مؤنث واژۀ عظیم، بزرگ، کلان، بلندمرتبه، محترم
فرهنگ فارسی عمید
(عِ طَ)
یربوع ماده را نامند. (فهرست مخزن الادویه)
لغت نامه دهخدا
(عِظْ یَ)
آنکه وقت جماع حدث کند. یا آنکه قبل از دخول انزال آیدش. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(عَ طا ها)
علی محمود علی طه، وی مهندس و ادیب و شاعر و نویسنده بود، در سال 1320 هجری قمری در منصوره متولد شد و از مدرسه هندسۀ تطبیقی فارغ التحصیل گشت و بیشتر مدت عمر خود را در خدمت دولت مصر به سر برد و سپس به سمت وکیل دارالکتب المصریه تعیین گشت و در تشرین ثانی سال 1949 میلادی (1369 هجری قمری) درگذشت. او را چند دیوان است که از آن جمله است: 1- ارواح شارده، که محتوی شعر و نثر است. 2- ارواح و اشباح. 3- اغنیهالریاح الاربع، که نمایشنامه ای است به شعر. 4-شرق و غرب. (از معجم المؤلفین) صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: فهرس المؤلفین بالظاهریه. وحی الرسالۀ زیات ج 3 ص 188 و... مذاهب الادب خفاجی ص 213. ادباء معاصرون حبیب زحلاوی ص 152. الشعر المعاصر سحرتی ص 199. بین شاعرین مجددین ایلیا ابوماضی و علی محمود طه المهندس، نوشتۀ شبکتی. الاعلام زرکلی ج 5 ص 173. اعلام الادب ادهم جندی ج 2 ص 481
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ قِ طَ)
جانورکی است عریض و جنبنده مانا به گوه گردان. (منتهی الارب). جانورکی پهن و جنبنده مانا به جعل. (ناظم الاطباء). دابه ای است عریض شبیه به جعل. (مخزن الادویه). جانورکی است پهن و عریض چون جعل. (از اقرب الموارد). عریقطاء. و رجوع به عریقطاء شود
لغت نامه دهخدا
(خُ طَ)
جمع واژۀ خیط. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب). خیوط
لغت نامه دهخدا
(تَ)
شیط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). شیاطه. (ناظم الاطباء). رجوع به شیاطه و شیط شود
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ)
جمع واژۀ عیر. رجوع به عیر شود
لغت نامه دهخدا
(عِذْ یَ)
کسی که وقت جماع حدث کند. (منتهی الارب) (آنندراج). یا قبل از دخول انزال آیدش. ج، عذیوطون، عذاویط، عذائیط. (آنندراج) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(حَ یَ)
حدث کردن وقت جماع. پلیدی یا انزال نمودن پیش از دخول. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عریقطه
تصویر عریقطه
یونانی تازی گشته سرگین گردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عظیمه
تصویر عظیمه
سختی آسیب بزرگ پتیار مونث عظیم جمع عظائم (عظایم) : امور عظیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عیوره
تصویر عیوره
جمع عیر، خران گور خران
فرهنگ لغت هوشیار