جدول جو
جدول جو

معنی عطارباشی - جستجوی لغت در جدول جو

عطارباشی(عَطْ طا)
داروفروش: و عطارباشی سرکار خاصۀ شریفه... به معظم الیه (حکیم باشی) متعلق است. (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 20)
لغت نامه دهخدا
عطارباشی
دارو فروش
تصویری از عطارباشی
تصویر عطارباشی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(چِ)
دهی از دهستان علی شیروان بخش بدرۀ شهرستان ایلام که در 46 هزارگزی خاور ایلام، کنار راه مالرو بدره به ایلام واقع است. کوهستانی وسردسیر است و 550 تن سکنه دارد. آبش از چشمه. محصولش غلات، لبنیات و توتون. شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(طِ)
رئیس شاطران به معنی پیادگانی که با لباس مخصوص پیش سواری شاه یا شاهزاده می دویدند. (فرهنگ نظام)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
عمل عطرپاش. عطربیزی. عطر افشاندن. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاطرباشی
تصویر شاطرباشی
سرنوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قطارباری
تصویر قطارباری
کوس باری در راه آهن
فرهنگ لغت هوشیار
رئیس صنف نجاران، عنوانی است احترام آمیزبرای نجاران: استاد حیدرعلی نجارباشی خاصه
فرهنگ لغت هوشیار