جدول جو
جدول جو

معنی عضنکه - جستجوی لغت در جدول جو

عضنکه
(عَ ضَنْ نَ کَ)
تأنیث عضنک. (از منتهی الارب). رجوع به عضنک شود، زن مضطرب خلقت تن دار. (ازمنتهی الارب). زن پرگوشت مضطرب. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(ضُ کَ)
ضناک. زکام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ ضَنْ نَ)
سطبر درشت. (منتهی الارب). غلیظ و شدید. (اقرب الموارد) ، شرم زن بزرگ پرگوشت. (از منتهی الارب) ، زن لفاء و بزرگ ران که به فربهی و بزرگی وی ملتقای ران او تنگ باشد. (منتهی الارب) ، زن کلان فرج بزرگ سرین. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا