تثنیۀ عضاده (در حال رفع). عضادتین. رجوع به عضاده شود. - عضادتاالابزیم، دو جانب زبانۀ کمربند. (از اقرب الموارد). - عضادتاالباب، دو بازوی در. (منتهی الارب). دو چوب دراز دو طرف آن. (از اقرب الموارد). دو چوب بر شکل دو مسطره ازدو جانب در. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
تثنیۀ عِضاده (در حال رفع). عضادتین. رجوع به عضاده شود. - عضادتاالابزیم، دو جانب زبانۀ کمربند. (از اقرب الموارد). - عضادتاالباب، دو بازوی در. (منتهی الارب). دو چوب دراز دو طرف آن. (از اقرب الموارد). دو چوب بر شکل دو مسطره ازدو جانب در. (از کشاف اصطلاحات الفنون)
تثنیۀ عقده (در حالت نصب و جر، و در زبان فارسی این قاعده رعایت نشود). عقدتان. و رجوع به عقده شود، (اصطلاح نجومی) ، عقده الرأس و عقده الذنب است. جوزهرتین. دو جوزهر. (یادداشت مرحوم دهخدا). سرو دنب اژدها. (ناظم الاطباء). و رجوع به عقده شود
تثنیۀ عقده (در حالت نصب و جر، و در زبان فارسی این قاعده رعایت نشود). عقدتان. و رجوع به عقده شود، (اصطلاح نجومی) ، عقده الرأس و عقده الذنب است. جوزهرتین. دو جوزهر. (یادداشت مرحوم دهخدا). سرو دنب اژدها. (ناظم الاطباء). و رجوع به عقده شود