رنگ زرد که با آن جامه را رنگ می کنند، گلرنگ، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل و گل های نارنجی که گاه به جای زعفران به کار می رود، کاجیره، کاژیره، احریض، کابیشه، بهرم
رنگ زرد که با آن جامه را رنگ می کنند، گُلرَنگ، گیاهی یک ساله با برگ های بیضی شکل و گل های نارنجی که گاه به جای زعفران به کار می رود، کاجیره، کاژیره، اِحریض، کابیشه، بَهرَم
گل خیرو زردشکوفه. (منتهی الارب). خیری زرد. (فهرست مخزن الادویه). به لغت مصر، اشترغاز است. (تحفۀ حکیم مؤمن). به لغت اهل بغداد و موصل خیری زرد باشد، و آن را خیری شیرازی گویند. (برهان). خیری، که شکوفۀ آن زرد باشد. (از اقرب الموارد). شب بوی زرد. (فرهنگ فارسی معین)
گل خیرو زردشکوفه. (منتهی الارب). خیری زرد. (فهرست مخزن الادویه). به لغت مصر، اشترغاز است. (تحفۀ حکیم مؤمن). به لغت اهل بغداد و موصل خیری زرد باشد، و آن را خیری شیرازی گویند. (برهان). خیری، که شکوفۀ آن زرد باشد. (از اقرب الموارد). شب بوی زرد. (فرهنگ فارسی معین)
برگ فراهم و مجتمعشده که در میان وی خوشه باشد. (منتهی الارب). برگی که از روی میوه شکافد، و آن همان برگهای مجتمعی اس-ت که سنبل و خوشه در آنها باشد. (از اقرب الموارد)
برگ فراهم و مجتمعشده که در میان وی خوشه باشد. (منتهی الارب). برگی که از روی میوه شکافد، و آن همان برگهای مجتمعی اس-ت که سنبل و خوشه در آنها باشد. (از اقرب الموارد)
گیاهی است که گوشت درشت را زرد و نرم سازد، و تخم آن را قرطم نامند. (منتهی الارب). نباتی است که گوشت رانرم میکند، و آن را بهرمان نیز نامند و تخم آن قرطم است. (از اقرب الموارد). گل کاجیره که به هندی کسنبه گویند، و جامه ای که به رنگ آن سرخ شود، آن را معصفر گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). به پارسی خسق خوانند و به اصفهانی گل کاویشه، و رنگ زعفران نیز گویند، گل کاجیره هم خوانند و آن دو نوع است، بری و بستانی، و طبیعت بستانی گرم است در اول و خشک در دوم، و بری گرم و خشک بود در سوم. (از اختیارات بدیعی). آن را به لغت تازی احریض و خوبع نیز گویند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). شکوفه ای است. (نزهه القلوب). احریض است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی است یک ساله یا دوساله ازتیره مرکبان که دارای ساقه ای به ارتفاع 50 سانتیمتر است. منشاء اولیۀ این گیاه را عربستان ذکر کرده اند ولی امروزه در نقاط دیگر نیز کشت میشود. برگهای این گیاه نرم و دندانه دار و پوشیده از تیغهای ظریف و نازک است. در سطح پهنک آن (مخصوصاً سطح تحتانی پهنک) رگبرگهای برجسته مشاهده میشود. گلهایش منفرد و شامل برگه های خاردار در پائین کاسه و گلهای لوله ای به رنگ زرد یا ارغوانی بر روی نهنج است. میوه اش فندقه و دارای دستۀ تار نازک در قسمت انتهائی است. از گلبرگهای این گیاه ماده ای به رنگ زرد زیبا و محلول در آب و مادۀ دیگری به رنگ قرمز بنام کارتامین که آن نیز درآب محلول است به دست آورده اند. دانۀ این گیاه که به کافشه موسوم است شامل 30 تا 37 درصد از مواد پروتیدی و 45 تا 46 درصد از مواد چربی است که پس از تصفیه می تواند مورد مصرف قرار گیرد. گل و مخصوصاً دانه های آن دارای اثر مسهلی است که به صورت جوشانده 12 تا 24 در هزار مصرف می شود. از دانه های این گیاه روغنی استخراج می کنند که دارای اثر مسهلی است و سابقاً بصورت مالیدن بر روی عضو در روماتیسم و فلج مورد استفاده قرار می گرفت. این گیاه در اکثر نقاط جنوبی اروپا و مناطق بحرالرومی و آسیای صغیر و شمال افریقا و ایران میروید (در خراسان و تبریز و تفرش فراوان است). توضیح اینکه دانۀ این گیاه را خسک دانه و حب العصفر نیز نامند و آن بعنوان مسهل در طب قدیم مصرف میشده است و در بازار بنام تخم کاجیره نیز عرضه میشود. و مادۀ رنگین که از گلبرگهای این گیاه استخراج میشود بنام زردج و ماءالعصفر مشهور است. (فرهنگ فارسی معین: کاجیره). احریض. اصبور. اصفور. اطرقطوس. بهرام. بهرامن. بهرامه. بهرم. بهرمان. پالان زعفران. تاقالا. ترباض. خریع. خسک. خسک دانه. زرد. زردج. زردک. زرده. زعفران کاذب. سکری. فنیفس. قرطم. قنطادوس. کابیج. کاجره. کاجیر. کاچره. کاچوره. کاچیره. کازیره. کاژیره. کاغاله. کافشه. کافیشه. کرکم. گل رنگ. گل زردک. گل قرطم. گل کاغاله. مریق. نقده. و رجوع به کاجیره و قرطم شود. - عصفر بری، نوع بادآورد آن است. (از فهرست مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن). خلاف بلخی. بهرامج البر. رنف. (الجماهر بیرونی). یکی از گونه های کاجیره است که بطور خودرو در مزارع میروید و برگهایش دارای کرک میباشد. زعفران بیابانی. قرطم بری. کاجیرۀ صحرایی. (فرهنگ فارسی معین). ، رنگ سرخ. (منتهی الارب) (فرهنگ فارسی معین). رنگی است. (از اقرب الموارد)
گیاهی است که گوشت درشت را زرد و نرم سازد، و تخم آن را قرطم نامند. (منتهی الارب). نباتی است که گوشت رانرم میکند، و آن را بهرمان نیز نامند و تخم آن قرطم است. (از اقرب الموارد). گل کاجیره که به هندی کسنبه گویند، و جامه ای که به رنگ آن سرخ شود، آن را معصفر گویند. (غیاث اللغات) (آنندراج). به پارسی خسق خوانند و به اصفهانی گل کاویشه، و رنگ زعفران نیز گویند، گل کاجیره هم خوانند و آن دو نوع است، بری و بستانی، و طبیعت بستانی گرم است در اول و خشک در دوم، و بری گرم و خشک بود در سوم. (از اختیارات بدیعی). آن را به لغت تازی احریض و خوبع نیز گویند. (از تذکرۀ ضریر انطاکی). شکوفه ای است. (نزهه القلوب). احریض است. (تحفۀ حکیم مؤمن). گیاهی است یک ساله یا دوساله ازتیره مرکبان که دارای ساقه ای به ارتفاع 50 سانتیمتر است. منشاء اولیۀ این گیاه را عربستان ذکر کرده اند ولی امروزه در نقاط دیگر نیز کشت میشود. برگهای این گیاه نرم و دندانه دار و پوشیده از تیغهای ظریف و نازک است. در سطح پهنک آن (مخصوصاً سطح تحتانی پهنک) رگبرگهای برجسته مشاهده میشود. گلهایش منفرد و شامل برگه های خاردار در پائین کاسه و گلهای لوله ای به رنگ زرد یا ارغوانی بر روی نهنج است. میوه اش فندقه و دارای دستۀ تار نازک در قسمت انتهائی است. از گلبرگهای این گیاه ماده ای به رنگ زرد زیبا و محلول در آب و مادۀ دیگری به رنگ قرمز بنام کارتامین که آن نیز درآب محلول است به دست آورده اند. دانۀ این گیاه که به کافشه موسوم است شامل 30 تا 37 درصد از مواد پروتیدی و 45 تا 46 درصد از مواد چربی است که پس از تصفیه می تواند مورد مصرف قرار گیرد. گل و مخصوصاً دانه های آن دارای اثر مسهلی است که به صورت جوشانده 12 تا 24 در هزار مصرف می شود. از دانه های این گیاه روغنی استخراج می کنند که دارای اثر مسهلی است و سابقاً بصورت مالیدن بر روی عضو در روماتیسم و فلج مورد استفاده قرار می گرفت. این گیاه در اکثر نقاط جنوبی اروپا و مناطق بحرالرومی و آسیای صغیر و شمال افریقا و ایران میروید (در خراسان و تبریز و تفرش فراوان است). توضیح اینکه دانۀ این گیاه را خسک دانه و حب العصفر نیز نامند و آن بعنوان مسهل در طب قدیم مصرف میشده است و در بازار بنام تخم کاجیره نیز عرضه میشود. و مادۀ رنگین که از گلبرگهای این گیاه استخراج میشود بنام زردج و ماءالعصفر مشهور است. (فرهنگ فارسی معین: کاجیره). احریض. اصبور. اصفور. اطرقطوس. بهرام. بهرامن. بهرامه. بهرم. بهرمان. پالان زعفران. تاقالا. ترباض. خریع. خسک. خسک دانه. زرد. زردج. زردک. زرده. زعفران کاذب. سکری. فنیفس. قرطم. قنطادوس. کابیج. کاجره. کاجیر. کاچره. کاچوره. کاچیره. کازیره. کاژیره. کاغاله. کافشه. کافیشه. کرکم. گل رنگ. گل زردک. گل قرطم. گل کاغاله. مریق. نقده. و رجوع به کاجیره و قرطم شود. - عصفر بری، نوع بادآورد آن است. (از فهرست مخزن الادویه و تحفۀ حکیم مؤمن). خلاف بلخی. بهرامج البر. رنف. (الجماهر بیرونی). یکی از گونه های کاجیره است که بطور خودرو در مزارع میروید و برگهایش دارای کرک میباشد. زعفران بیابانی. قرطم بری. کاجیرۀ صحرایی. (فرهنگ فارسی معین). ، رنگ سرخ. (منتهی الارب) (فرهنگ فارسی معین). رنگی است. (از اقرب الموارد)
افشره گوشان دوشاب افشره انگور شپلیده، می انگوری هر شیره ای که از فشاردن چیزی به دست آید، شیره انگور فشرده انگور، شراب انگوری. یا عصیر روده. مخلوطی است از تراوش های غده های روده. این غده ها عبارتند از: غده های برونر و غده های لیبر کون و سلول های مخاطی اپی تلیوم روده. غده های خوشه یی برونر فقط در اثنا عشر موجودند ولی غده های لوله یی لبیرکون تمام سطح مخاط روده باریک را می پوشاند و سلول های مخاطی هم در سطح مخاط و هم در عمق غده ها پراکنده اند. شیره روده مایعی است زرد رنگ که به واسطه حرارت منعقد می شود و واکنش آن قلیایی است. این شیره دارای 2 درصد مواد جامد است. یا عصیر معدی. مایعی است بی رنگ و لزج و دارای واکنش اسیدی که شامل 99 درصد آب و یک در صد مواد معدنی و دیاستازها است. شیره معده از پرده مخاطی سطح داخلی معده که دارای غدد مترشحه ای در عمق پرزهای معده ترشح می شود. مهمترین ماده معدنی عصیر معدی اسید کلریدریک و املاح قلیایی آن است و به علاوه عصیر معدی دارای سه دیاستاز پپسین و پرزور و لیپاز می باشد، مقدار اسید کلریدریک عصیر معدی در حدود 2، درصد و مقدار دیاستاز هایش در حدود 4، درصد است شیره معدی رطوبت معده. یا عصیر معوی. عصیر روده
افشره گوشان دوشاب افشره انگور شپلیده، می انگوری هر شیره ای که از فشاردن چیزی به دست آید، شیره انگور فشرده انگور، شراب انگوری. یا عصیر روده. مخلوطی است از تراوش های غده های روده. این غده ها عبارتند از: غده های برونر و غده های لیبر کون و سلول های مخاطی اپی تلیوم روده. غده های خوشه یی برونر فقط در اثنا عشر موجودند ولی غده های لوله یی لبیرکون تمام سطح مخاط روده باریک را می پوشاند و سلول های مخاطی هم در سطح مخاط و هم در عمق غده ها پراکنده اند. شیره روده مایعی است زرد رنگ که به واسطه حرارت منعقد می شود و واکنش آن قلیایی است. این شیره دارای 2 درصد مواد جامد است. یا عصیر معدی. مایعی است بی رنگ و لزج و دارای واکنش اسیدی که شامل 99 درصد آب و یک در صد مواد معدنی و دیاستازها است. شیره معده از پرده مخاطی سطح داخلی معده که دارای غدد مترشحه ای در عمق پرزهای معده ترشح می شود. مهمترین ماده معدنی عصیر معدی اسید کلریدریک و املاح قلیایی آن است و به علاوه عصیر معدی دارای سه دیاستاز پپسین و پرزور و لیپاز می باشد، مقدار اسید کلریدریک عصیر معدی در حدود 2، درصد و مقدار دیاستاز هایش در حدود 4، درصد است شیره معدی رطوبت معده. یا عصیر معوی. عصیر روده
گل کاجیره بهرام کابیشه، سرخ چون جامه سرخ رنگ کرده شده در فرهنگ لاروس این واژه تازی گشته (معرب) دانسته شده و آن را برابر با رنگ زرد دانسته اند گل کاشفه گل کاجیره، رنگ سرخ
گل کاجیره بهرام کابیشه، سرخ چون جامه سرخ رنگ کرده شده در فرهنگ لاروس این واژه تازی گشته (معرب) دانسته شده و آن را برابر با رنگ زرد دانسته اند گل کاشفه گل کاجیره، رنگ سرخ