جدول جو
جدول جو

معنی عشاوز - جستجوی لغت در جدول جو

عشاوز
(عَ وِ)
جمع واژۀ عشوزن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عشوزن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از عشاوه
تصویر عشاوه
ضعف بینایی، تیرگی چشم، شب کوری
فرهنگ فارسی عمید
(عَ وَ)
شبکوری، یا نابینائی. (منتهی الارب). ضعف چشم در شب و روز، و گویند دیدن در روز و ندیدن در شب. (از اقرب الموارد). شبکوری، و ضعف بینایی خواه در روز باشد و یا در شب، و یا نابینائی. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَ وَ)
شبکوری و ضعف بینائی. عشاوه. رجوع به عشاوه شود
لغت نامه دهخدا
(وِ)
فقیر. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عَشْ وَ)
سخت و درشت از راه زمین. (منتهی الارب). راه و یازمینی که پیمودن آن دشوار و صعب باشد. ج، عشاوز. (از اقرب الموارد) ، درشت و قوی از شتران. (منتهی الارب). سخت و درشت در آفرینش. (از اقرب الموارد). عشوّز. و رجوع به عشوّز شود، گوشت بسیار. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ شَوْ وَ)
درشت و قوی از شتران. (منتهی الارب). سخت و درشت در آفرینش. (اقرب الموارد) ، گوشت بسیار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). عشوز. و رجوع به عشوز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عشاوه
تصویر عشاوه
شبکوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشاوت
تصویر عشاوت
شبکوری و ضعف بینائی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عشاوت
تصویر عشاوت
((عَ وَ))
تیرگی چشم، ضعف بینایی، شبکوری
فرهنگ فارسی معین