جدول جو
جدول جو

معنی عشانط - جستجوی لغت در جدول جو

عشانط
(عَ نِ)
جمع واژۀ عشنّط. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عشنط شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ نِ طَ)
جمع واژۀ عشنّط. (ناظم الاطباء). رجوع به عشنط شود
لغت نامه دهخدا
(عُ نِ)
درازبالای کم گوشت. (از منتهی الارب). شخص طویل که ضخیم و سنگین نباشد. و تأنیث آن عشانقه است. (از اقرب الموارد). ج، عشانقه. (از اقرب الموارد). عشنّق. و رجوع به عشنق شود
لغت نامه دهخدا
(عُ نَ)
آنچه افتاده باشد از خرما بی قیمت و رایگان. (منتهی الارب). افتاده های خرما، و آن خرمایی است که پس از درویدن، از شاخه های ضخیم آن چیده می شود. (از اقرب الموارد). عشان. و رجوع به عشان شود، تنه درخت. (منتهی الارب) ، اصل و ریشه شاخۀ درخت خرما. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
آنچه افتاده باشد از خرما بی قیمت و رایگان. (منتهی الارب). افتاده های خرما، و آن خرماهایی است که پس از درویدن، از شاخه های ضخیم آن چیده میشود. (از اقرب الموارد). عشانه. و رجوع به عشانه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ شَنْ نَ)
نیک دراز، یا مرد پرگوشت نازک و نیکو اندام زیرک. ج، عشنطون. عشانط. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا