جدول جو
جدول جو

معنی عشازن - جستجوی لغت در جدول جو

عشازن
(عَ زِ)
جمع واژۀ عشوزن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عشوزن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خَ دَ لَ)
به رفتار بریده پا رفتن. (از منتهی الارب). راه رفتن بسان شخص بریده پای. (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی) ، بر چوب دستی تکیه نمودن. (از منتهی الارب) : عشز علی عصاه، بر عصای خود تکیه کرد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ شَ زَ)
دشوار و پیچیده و درشت خلقت. (ناظم الاطباء). شدید و سخت در خلقت و آفرینش. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
آنچه افتاده باشد از خرما بی قیمت و رایگان. (منتهی الارب). افتاده های خرما، و آن خرماهایی است که پس از درویدن، از شاخه های ضخیم آن چیده میشود. (از اقرب الموارد). عشانه. و رجوع به عشانه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ شَزْ زَ)
دشوار و پیچیده از هر چیزی، درشت خلقت. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا