جدول جو
جدول جو

معنی عسمطه - جستجوی لغت در جدول جو

عسمطه
(خَ لَ بَ)
آمیختن چیزی را به چیزی. (از منتهی الارب). مخلوط کردن. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(مُ سَمْ مَ طَ)
تأنیث مسمط. ج، مسمطات: قصیده مسمطه. (منتهی الارب). و رجوع به مسمط شود
لغت نامه دهخدا
(عَ مَ)
یک خوردنی، هرچه باشد. (منتهی الارب). أکله. (اقرب الموارد) : ماذاق الا عسمه، نچشید مگر یک خوردنی را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب) ، پارۀ نان خشک. (منتهی الارب). ج، عسم، و عسوم. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ مَ)
ریزۀ نان خشک. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از مسمطه
تصویر مسمطه
مونث مسمط، واحد مسمط، جمع مسمطات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسمه
تصویر عسمه
خشکنانه، خوردنی
فرهنگ لغت هوشیار