جدول جو
جدول جو

معنی عسالق - جستجوی لغت در جدول جو

عسالق
(عُ لِ)
طویل و سبک، و گویند زشت اخلاق. (از اقرب الموارد). عسلق (ع ل / ع س ل ل ) . رجوع به عسلق شود
لغت نامه دهخدا
عسالق
(عَ لِ)
جمع واژۀ عسلق (ع ل / ع ل ) . (منتهی الارب). رجوع به عسلق شود، جمع واژۀ عسلقه. (آنندراج). رجوع به عسلقه شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ لِ)
جمع واژۀ سلق. (دهار).
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
جمع واژۀ عالق. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به عالق شود، جمع واژۀ عولق. رجوع به عولق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
گروهی است در یمن به وادی حنک. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَسْ سا لَ)
کبت انگبین. و زنبور عسل. (از منتهی الارب). نحل. (اقرب الموارد). منج. منج انگبین، شوره، و جای انگبین. (از منتهی الارب). خلیه و کندوی زنبور عسل، چینندگان عسل. (از اقرب الموارد). رجوع به عسال شود
لغت نامه دهخدا
(عَ لِ)
جمع واژۀ عسلج و عسلاج و عسلوج. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عسلج و عسلاج و عسلوج شود
لغت نامه دهخدا
(عَ قِ)
جمع واژۀ عسقل. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عسقل شود، پاره های ابر جداگانه. (منتهی الارب). قطعات پراکنده از ابر، سراب. (از اقرب الموارد). عساقیل. و رجوع به عساقیل شود
لغت نامه دهخدا
(مَ لِ)
جمع واژۀ مسلق. (ناظم الاطباء). رجوع به مسلق شود
لغت نامه دهخدا
(لِ)
شتر ’علقی’خوار. شتر عضاه خوار. ج، عوالق وعالقات. (اقرب الموارد) (آنندراج) (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
(عَسْ سا)
نام او محمد بن احمد بن ابراهیم اصفهانی و مکنی به ابواحمد و مشهور به عسال است (269-349 هجری قمری). قاضی و محدث و از اهالی اصفهان بود، و مسند قضاوت را در این شهر بعهده داشت. از جمله کتابهای اوست: أحادیث مالک، الامثال، التاریخ، التفسیر، الرقائق، الشیوخ، غریب الحدیث، المسند، المعرفه. (از الاعلام زرکلی از ذکر اخبار اصبهان و سیرالنبلاء)
نام او محمد بن موسی عسال نیشابوری و مکنی به ابوعبداﷲ است. ازفقیهان و زاهدان بود و حدیث را از ابن عیینه و هشیم و ابن مبارک شنیده است و احمد بن حرب و ایوب بن حسن از او روایت کرده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اسالق
تصویر اسالق
آنچه متصل کام است از داخل دهن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عساله
تصویر عساله
کندو، کبت (زنبورعسل)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسلق
تصویر عسلق
کتیر، گرگ، شیر جانور، شترخروس، درنده شکاری، روباه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عسال
تصویر عسال
انگبین چین انگبین گیر، نیزه جنبان
فرهنگ لغت هوشیار