جدول جو
جدول جو

معنی عزیزنفس - جستجوی لغت در جدول جو

عزیزنفس
(عَ نَ)
عزیزالنفس. دارندۀ نفسی عزیز و ارجمند. با مناعت:
فرزند گوهری را عز از نسب نباشد
عیسی عزیزنفس است ارچه پدر ندارد.
سیف اسفرنگ.
و رجوع به عزیزالنفس شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ زُنْ نَ)
دارندۀ نفسی عزیز و ابی. بامناعت. رجوع به عزیزنفس شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از عزت نفس
تصویر عزت نفس
خود گرامیکی
فرهنگ لغت هوشیار
مناعت طبع
فرهنگ واژه مترادف متضاد