جدول جو
جدول جو

معنی عزیزمرده - جستجوی لغت در جدول جو

عزیزمرده
(عَ مُ دَ / دِ)
که گرامی فرزندی یا خویشی ازو مرده باشد. کسی که دوست یا عزیز و خویش او بمیرد. (آنندراج) ، در تداول مردم قزوین، نفرینی که زنان کنند. نفرینی است مترادف ’صاحب مرده’، و این دعای بد است که در ولایت رواج دارد وظاهراً مقولۀ زنان است. (از آنندراج) :
ز فوت مال ندارند عاشقان پروا
عزیزمرده دعائی بودزلیخا را.
مخلص کاشی (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
عزیزمرده
کسی که گرامی فرزندی یا خویشی از او مرده باشد
تصویری از عزیزمرده
تصویر عزیزمرده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ مَ لِ)
دهی است از دهستان تیلکوه، بخش دیوان دره، شهرستان سنندج. دارای 130 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. و محصول آن غلات، عسل، پشم و نخود است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا