جدول جو
جدول جو

معنی عزیزاوان - جستجوی لغت در جدول جو

عزیزاوان(عُ زَ)
تثنیۀ عزیزاء. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عزیزاء شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَمْ)
تثنیۀ عمیاء. رجوع به عمیاء شود
لغت نامه دهخدا
(عُ زَ زَ)
تثنیۀ عزیزی ̍. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). رجوع به عزیزاء و عزیزی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ زیزْ)
عزیزسان. گرامی وار. همانند مردم ارجمند:
من داشته ام عزیزوارش
تو نیز چو من عزیز دارش.
نظامی
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی از بخش گوران شهرستان شاه آباد. سکنۀ آن 160 تن. آب آن از رود خانه شاهمار. محصول آن غلات، مختصری حبوب، توتون، صیفی و لبنیات است. نام اصلی این ده بان زلان است ولی بنام کدخدای محل عزیزخان مشهور است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا