ناقه ای که سوراخ پستانش تنگ باشد، و نیز گوسفند. (از منتهی الارب). ماده شتر تنگ احلیل، چنانکه گویند: ما العزوز کالفتوح، یعنی ناقۀ تنگ احلیل چون ناقۀ گشاداحلیل نیست. (از اقرب الموارد). ج، عزز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). - فلان عنز عزوز لها درجم، یعنی او بسیارمال و شحیح و بخیل است. (از اقرب الموارد)
ناقه ای که سوراخ پستانش تنگ باشد، و نیز گوسفند. (از منتهی الارب). ماده شتر تنگ احلیل، چنانکه گویند: ما العزوز کالفتوح، یعنی ناقۀ تنگ احلیل چون ناقۀ گشاداحلیل نیست. (از اقرب الموارد). ج، عُزُز. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). - فلان عنز عزوز لها درجم، یعنی او بسیارمال و شحیح و بخیل است. (از اقرب الموارد)
شریف، گرامی، گران مایه، ارجمند، بزرگوار، لقب هر یک از فرمانروایان مصر یا بزرگترین صاحب منصب دربار فرعون، خویشاوند بسیار نزدیک، آنچه به سختی به دست می آید، کمیاب، نیرومند، قوی، در تصوف پیر، از نام های خداوند عزیز داشتن: گرامی داشتن، ارجمند داشتن عزیز کردن: گرامی کردن
شریف، گرامی، گران مایه، ارجمند، بزرگوار، لقب هر یک از فرمانروایان مصر یا بزرگترین صاحب منصب دربار فرعون، خویشاوند بسیار نزدیک، آنچه به سختی به دست می آید، کمیاب، نیرومند، قوی، در تصوف پیر، از نام های خداوند عزیز داشتن: گرامی داشتن، ارجمند داشتن عزیز کردن: گرامی کردن
موضعی است بین حرمین شریفین. (منتهی الارب). جایگاهی است بین مکه و مدینه، که ذکر آن در اخبار آمده است. و نیز ممکن است تصحیفی از ’عزور’ باشد که قبلاً ذکر شد. (از معجم البلدان)
موضعی است بین حرمین شریفین. (منتهی الارب). جایگاهی است بین مکه و مدینه، که ذکر آن در اخبار آمده است. و نیز ممکن است تصحیفی از ’عزور’ باشد که قبلاً ذکر شد. (از معجم البلدان)