جدول جو
جدول جو

معنی عزهول - جستجوی لغت در جدول جو

عزهول
(عُ)
درگذرنده و پیشی گیرندۀ شتاب رو. (منتهی الارب). سبقت گیرندۀ سریع. (از اقرب الموارد) ، تیزرو و چست و سبکروح. (منتهی الارب). سریع خفیف. (اقرب الموارد) ، شتر نر برسرخودگذاشته و شتر به چرا رهاکرده. (منتهی الارب). جمل و شتر اهمال شده. (از اقرب الموارد). ابل. (مخزن الادویه). ج، عزاهیل. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
بمعنی عیهل است. (منتهی الارب). ماده شتر تیزرو. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عیهل شود، شتر نر تیزرو برگزیده. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
واحد عراهیل. (ناظم الاطباء). مفرد عراهیل است بمعنی جماعت و گروه مهمل و بی کار. (از اقرب الموارد). رجوع به عراهیل شود
لغت نامه دهخدا
(عِ)
عزاهی. رجوع به عزاهی شود
لغت نامه دهخدا
(عِ هَِ)
مرد دودله و مضطرب. (منتهی الارب). مرد مضطرب. (از اقرب الموارد) ، کبوتر یا چوزۀ آن. (منتهی الارب). ذکر و نر از کبوتر، و گویند جوجۀ آن. (از اقرب الموارد). عزهل. و رجوع به عزهل شود، درگذرنده و پیشی گیرندۀ شتاب رو. (منتهی الارب). سریع. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عِ هََ ل ل)
فارغ از هر چیزی. (منتهی الارب). فارغ. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا