دوری و گوشه نشینی، و از آن جمله است حدیث: العزله عباده. (از منتهی الارب). اسم است اعتزال را. (از اقرب الموارد). جدائی. (دهار). گوشه گرفتن ازبرای عبادت، و جدا شدن از زن و فرزند. (آنندراج). خارج شدن از مخالطت و آمیزش با خلق بوسیلۀ انزواء و انقطاع. (از تعریفات جرجانی). عزلت. و رجوع به عزلت شود
دوری و گوشه نشینی، و از آن جمله است حدیث: العزله عباده. (از منتهی الارب). اسم است اعتزال را. (از اقرب الموارد). جدائی. (دهار). گوشه گرفتن ازبرای عبادت، و جدا شدن از زن و فرزند. (آنندراج). خارج شدن از مخالطت و آمیزش با خلق بوسیلۀ انزواء و انقطاع. (از تعریفات جرجانی). عزلت. و رجوع به عزلت شود
ابن زید بن عمرو بن زید بن جشم بن حارثه بن حرث بن خزرج بن عمرو بن مالک بن أوس انصاری أوسی. از جملۀ بکائین در غزوۀ تبوک است. (از الاصابه ج 4 قسم اول ص 261)
ابن زید بن عمرو بن زید بن جشم بن حارثه بن حرث بن خزرج بن عمرو بن مالک بن أوس انصاری أوسی. از جملۀ بکائین در غزوۀ تبوک است. (از الاصابه ج 4 قسم اول ص 261)
گرفتن چوب آتش زنه را از درخت ناشناخته یعنی ندانستن که آتش میدهد یا نه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، در خاکستر بریان کردن گندم را یا بضرورت کبیده نمودن آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سخت فروبردن آب را. (منتهی الارب) ، شورانیدن، پراکنده ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تباه کردن
گرفتن چوب آتش زنه را از درخت ناشناخته یعنی ندانستن که آتش میدهد یا نه. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، در خاکستر بریان کردن گندم را یا بضرورت کبیده نمودن آن را. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، سخت فروبردن آب را. (منتهی الارب) ، شورانیدن، پراکنده ساختن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، تباه کردن