مرد صاحب عرق و اصل در کرم و در لؤم. (منتهی الارب). در مردمان و در اسبان، آنکه او را رگی در کرم و در پستی باشد، و مقصود آن است که او کریم یا لئیم است. (از اقرب الموارد). اصیل. نجیب، غلام عریق، پسری نحیف جسم و سبک روح. (از اقرب الموارد)
مرد صاحب عِرق و اصل در کرم و در لؤم. (منتهی الارب). در مردمان و در اسبان، آنکه او را رگی در کرم و در پستی باشد، و مقصود آن است که او کریم یا لئیم است. (از اقرب الموارد). اصیل. نجیب، غلام عریق، پسری نحیف جسم و سبک روح. (از اقرب الموارد)
شراب با آب اندک بیامیختن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ممزوج گردانیدن شراب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، رگ دار کردن شراب را از آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پر ناکردن دلو. (تاج المصادر بیهقی). پر ناکردن دلو و مشک را از آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خوی آوردن. (از اقرب الموارد). خوی کردن و عرق کردن. (ناظم الاطباء) ، کشیده شدن ریشه درخت در زمین. (از اقرب الموارد) ، بی گوشت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)
شراب با آب اندک بیامیختن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). ممزوج گردانیدن شراب را. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، رگ دار کردن شراب را از آب. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، پر ناکردن دلو. (تاج المصادر بیهقی). پر ناکردن دلو و مشک را از آب. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خوی آوردن. (از اقرب الموارد). خوی کردن و عرق کردن. (ناظم الاطباء) ، کشیده شدن ریشه درخت در زمین. (از اقرب الموارد) ، بی گوشت کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی)