جدول جو
جدول جو

معنی عریجی - جستجوی لغت در جدول جو

عریجی
(عُ رَ)
منسوب به عریج که از اعلام است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ رَ)
منسوب به عریب که از اعلام است. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(عَ جی ی)
نسبت است به عرج که موضعی است به مکه. (از اللباب ج 2 ص 131). منسوب است به عرج که دهی است از نواحی طائف و در ابتدای تهامه واقع، و میان آن و مدینه هفتاد و هشت میل است و در بلاد هذیل واقع است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
نااستوار: امر عریج، کار نااستوار. (منتهی الارب). امری که محکم نشده باشد. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ)
ابن عبدرضا بن جبیل بن عامر بن عمرو بن عوف کلبی. از اجداد است و نسبت بدو عریجی شود. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
ابن بکر بن عبدمناه بن کنانه. از اجداد جاهلی است و نسبت بدو عریجی شود. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
ابن سعد بن جمح. از اجداد جاهلی است و نسبت بدو عریجی شود. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(ضَ جی ی)
درم ناسره. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(شَ)
از انتسابات شریج است. (از انساب سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ جَ)
نام جد بشیر بن دیسم است. (از منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
احمد بن ابراهیم بن فتح عریشی، مکنی به ابوالعباس. شاعر و فقیه و محدث بود، و نسبت وی به شهر عریش مصر است. پسرش ابوالفضل شعیب بن احمد و نوه اش ابواسحاق ابراهیم بن شعیب از او روایت حدیث کرده اند. (از معجم البلدان). محدثان با جمع آوری احادیث صحیح و نقد اسناد روایات، مهم ترین منابع دینی مسلمانان را تدوین کردند. این افراد با مطالعه و بررسی دقیق تاریخ نگاری های حدیثی، به طور دقیق احادیث را از هم تفکیک کرده و از آن ها برای تبیین اصول دینی و فقهی استفاده کردند. وجود محدثان در تاریخ اسلام سبب شد تا سنت پیامبر به صورت صحیح و قابل اطمینان به مسلمانان منتقل شود.
لغت نامه دهخدا
(عَ)
شغل و خدمت ریاست. (ناظم الاطباء) : عرافه، عریفی کردن. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
منسوب است به عریف بن جشم. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ)
منسوب به عریف که بطنی است از حضرموت، از صدف. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(عُ رَ)
منسوب به عرین بن ابی جابر بن زهیر بن جناب بن هبل بن عبدالله بن کنانه بن بکر بن عوف بن عذره، که بطنی است از قضاعه، از عذره، منسوب به عرین بن ثعلبه بن یربوع، که بطنی است از تمیم. (از اللباب فی تهذیب الانساب)
لغت نامه دهخدا
(حُ رَ)
سمره بن جندب بن هلال بن حریج بن مره بن حروف فزاری. پیغمبر را درک کرد. عبدالرحمان بن ابی لیلی از وی روایت دارد. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(حُ رَ)
منسوب به حریج، بطنی از فزاره. (سمعانی)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
عبدالله بن عمر بن عبدالله بن عمرو بن عثمان بن عفان اموی عرجی. شاعر و از مردم عرج است از نواحی طائف. (از معجم البلدان) (از اللباب ج 2 ص 131)
شاعری از امویان معاصر ولید بن یزید. و او راست بیت معروف:
أضاعونی و أی فتی أضاعوا
لیوم کریهه و سداد ثغر.
(یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سریجی
تصویر سریجی
منسوب به سریج (نام آهنگر و جبه ساز)، آلات حربه ساخته سریج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریج
تصویر عریج
کار نااستوار
فرهنگ لغت هوشیار