جدول جو
جدول جو

معنی عریتنات - جستجوی لغت در جدول جو

عریتنات(عَ)
موضعی است. (منتهی الارب). نام وادیی است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ ضَ / ضِ)
مرکّب از: عریضه + جات هندی، بمعنی قوم. (از یادداشت مرحوم دهخدا)، جمع غیرفصیح عریضه است درتداول فارسی زبانان، به معنی نوشته های کوچکتران به بزرگتران. (از فرهنگ فارسی معین)، عریضه ها. عرایض. درخواستها و مستدعیات: هرچه عرایض است که فقطبه ملاحظۀ مخصوص است در حضور ضبط میشود. سایر عرایض را عضدالملک به دفتر خانه عریضجات خواهد برد. (دستخط ناصرالدین شاه به عضدالملک از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
انجمنهای بیستائی. (ناظم الاطباء) ، در اصطلاح امروزین عرب زبانان، دهۀ بیست
لغت نامه دهخدا
(عُ شَیْ یا)
جمع واژۀ عشیّان که مصغر عشی ّ است. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به عشی ّ شود
لغت نامه دهخدا
(شِرْ)
جمع واژۀ شریان. (ناظم الاطباء). رجوع به شریان شود
لغت نامه دهخدا
(عِ رَ)
جمع واژۀ عرضنه. (ناظم الاطباء). رجوع به عرضنه شود
لغت نامه دهخدا
(رَ)
جمع واژۀ رینه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به رینه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جریانات
تصویر جریانات
وقایع روزمره
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عریضجات
تصویر عریضجات
رمن ساختگی از عریضه خواستنامه ها
فرهنگ لغت هوشیار