جدول جو
جدول جو

معنی عرهوم - جستجوی لغت در جدول جو

عرهوم
(عُ)
نازک و نرم ازهر چیزی. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)، قوی و سخت. (از اقرب الموارد)،
{{اسم}} باران، درخت گز خشک شده. (منتهی الارب)، عرجون. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). خوشۀ خشک خرما، درخت انگور وقتی که ظاهر شده باشد سر آن. (منتهی الارب). فطر (ف / ف ) و انگور که سر آن آشکار شود. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
عرهوم
چترمار از گیاهان
تصویری از عرهوم
تصویر عرهوم
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ)
بیخ درختی است، و گویند که آن همان ادیم احمر یا املس است. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، عیاهیم. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
گیاهی است، یا آن سماروغ سپید است. (منتهی الارب). سماروغ سپید یا گیاهی دیگر. (ناظم الاطباء). فطر است. (مخزن الادویه). فطر (ف / ف ) که نوعی است از قارچ و سماروغ. (از اقرب الموارد). ج، عراهین. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
واحد عراهیل. (ناظم الاطباء). مفرد عراهیل است بمعنی جماعت و گروه مهمل و بی کار. (از اقرب الموارد). رجوع به عراهیل شود
لغت نامه دهخدا
(عُ)
زفت ناکس. (منتهی الارب). بخیل. (اقرب الموارد). بخیل و زفت ناکس. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(عُ)
شترمادۀ درشت استواراندام. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
مکانی که ’رهمه’ و باران نرم بر آن رسیده باشد. (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
گوسپند لاغر. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، مرد سست رای سست کار که به وی گمان رود. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عجهوم
تصویر عجهوم
کفگیر از مرغان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عرهون
تصویر عرهون
ژوبلک غارچ از گیاهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رهوم
تصویر رهوم
سستکار، سست رای، گوسپند لاغر
فرهنگ لغت هوشیار