- عرضی (عَ رَ ضی ی)
منسوب به عرض.رجوع به عرض شود، در اصطلاح منطق، عارضی. مقابل جوهری. مقابل ذاتی. مقابل غریزی. مقابل طبیعی. کلی یا ذاتی بود یا عرضی، نه بر اطلاق، بل به اضافت با موضوعی که فرض کنند، و ممکن باشد که یک کلی به اضافت با موضوعی ذاتی بود و به واضافت با موضوعی دیگر عرضی، مانند ضاحک که به اضافت با انسان عرضی است و به اضافت به این ضاحک ذاتی. (از فرهنگ فارسی معین از اساس الاقتباس ص 21). عرضی اخص از عرض است، زیرا بیاض مثلاً عرض است و حال آنکه عرضی نیست. و ابیض عرض و عرضی است چنانکه شیخ الرئیس گوید. عرض مقابل جوهر است و غیر از عرضی است که مقابل ذاتی است. وجود اعراض غیر از موضوعات است و متأخر از آنها است. و عرضیت از صفات عقلیه است. (فرهنگ علوم عقلی، به نقل از دستورالعلماء و مجموعۀ دوم مصنفات باباافضل) : و فیه رطوبه عرضیه (فی الحماض) . (مفردات ابن البیطار).
- مقولات عرضی، نه مقوله اند در عرض. رجوع به عرض شود
- مقولات عرضی، نه مقوله اند در عرض. رجوع به عرض شود
