- عرضه
لیاقت، طاقت، توانایی، نشانه، در معرض
معنی عرضه - جستجوی لغت در جدول جو
- عرضه
عرض، پیشنهاد، نمایش، ارائه، در دسترس یا معرض خرید قرار دادن کالا
عرضه داشتن (کردن): اظهار کردن، بیان کردن، ارائه دادن، نشان دادن
عرضه داشتن (کردن): اظهار کردن، بیان کردن، ارائه دادن، نشان دادن
- عرضه (عِ ضَ)
مؤنث عرض. (منتهی الارب) ، زنی که به باطل و ناچیز مردم را فریبد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به عرض شود
- عرضه
ارائه، اظهار، هدیه، سان، بیان همت، طاقت
- عرضه ((عُ ض))
همت، لیاقت، طاقت، توانایی
- عرضه ((عَ ض))
به نمایش گذاشتن، نمایش، ارائه
- عرضه
چیرگی، شایستگی، نمایش، جربزه
- عرضه
إمدادٌ
- عرضه
Supply
- عرضه
approvisionnement
- عرضه
সরবরাহ
- عرضه
поставка
- عرضه
Versorgung
- عرضه
постачання
- عرضه
dostawa
- عرضه
fornecimento
- عرضه
فراہمی
- عرضه
การจัดหา
- عرضه
fornitura
- عرضه
ugavi
- عرضه
tedarik
- عرضه
供給
- عرضه
供应
- عرضه
אַסְפָּקָה
- عرضه
공급
- عرضه
suministro
- عرضه
आपूर्ति
- عرضه
levering
- عرضه
pasokan
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(مُ رِ ضَ)
لغت نامه دهخدا
ارض معرضه، زمین گیاه ناک. و گویند ارض معرضه استعرضها المال، زمین گیاه ناکی که چون ستور بر آن گذرد می چرد آن را. (ازمنتهی الارب) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)
دیوچه موریانه تافشک چوب خوارک دیوک موریانه زنگ آهن گیاه دراز، گیاه انباری کرمی ریز به صورت مور که چوب خوار چوب خوارک چوب خواره دیوچه دیوک، زنگ آهن
