نسبت است به عرزم و به گمان صاحب الانسان بطنی است از فزاره. و جبانۀ (گورستان) عرزم به کوفه معروف است. و شاید این بطن به عرزم وارد شده و بدان نسبت داده شده باشد. (از اللباب ج 2 ص 131)
نسبت است به عرزم و به گمان صاحب الانسان بطنی است از فزاره. و جبانۀ (گورستان) عرزم به کوفه معروف است. و شاید این بطن به عرزم وارد شده و بدان نسبت داده شده باشد. (از اللباب ج 2 ص 131)
ابوعبدالﷲ عبدالمک بن ابی سلیمان العرزمی. عموی محمد بن عبیدالله و نام ابی سلیمان میسره است. وی از سعید بن جبیر و عطا روایت کند. و ثوری و یارانش و یحیی بن سعیدالقطان و جز آنها از او روایت دارند وی در ذی الحجه سال 145 هجری قمری درگذشته است. مردی ثقه بود ولکن در بعضی از احادیث خطا کرده است. (از اللباب ج 2 ص 131) ابوعبدالرحمان محمد بن عبیدالله بن ابی سلیمان العرزمی. وی از عطار روایت دارد و عراقیان از وی. به سال 155 هجری قمری در سن 78 سالگی درگذشته است. (از اللباب ج 2 ص 132) او راست کتاب الادب. (از الفهرست ابن الندیم)
ابوعبدالﷲ عبدالمک بن ابی سلیمان العرزمی. عموی محمد بن عبیدالله و نام ابی سلیمان میسره است. وی از سعید بن جبیر و عطا روایت کند. و ثوری و یارانش و یحیی بن سعیدالقطان و جز آنها از او روایت دارند وی در ذی الحجه سال 145 هجری قمری درگذشته است. مردی ثقه بود ولکن در بعضی از احادیث خطا کرده است. (از اللباب ج 2 ص 131) ابوعبدالرحمان محمد بن عبیدالله بن ابی سلیمان العرزمی. وی از عطار روایت دارد و عراقیان از وی. به سال 155 هجری قمری در سن 78 سالگی درگذشته است. (از اللباب ج 2 ص 132) او راست کتاب الادب. (از الفهرست ابن الندیم)
شاعر صاحب دیوان. نام او گرگین بیگ پسر سیاوش سلطان است. شرح حال وی در تذکرۀ نصرآبادی (ج 2 ص 43) آمده است. نسخۀ دیوان وی در بنگاله بدست می آید. (از الذریعه ج 9 بخش 2). رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ج 2 ص 43 شود
شاعر صاحب دیوان. نام او گرگین بیگ پسر سیاوش سلطان است. شرح حال وی در تذکرۀ نصرآبادی (ج 2 ص 43) آمده است. نسخۀ دیوان وی در بنگاله بدست می آید. (از الذریعه ج 9 بخش 2). رجوع به تذکرۀ نصرآبادی ج 2 ص 43 شود
جنگجو. جنگاور. حربی. (فرهنگ فارسی معین). جنگی. منسوب به رزم. اهل رزم. (یادداشت مؤلف). رزمجو: چنگ است پای بسته سرافکنده خشک تن چون رزمیی که گوشت ز احشا برافکند. خاقانی
جنگجو. جنگاور. حربی. (فرهنگ فارسی معین). جنگی. منسوب به رزم. اهل رزم. (یادداشت مؤلف). رزمجو: چنگ است پای بسته سرافکنده خشک تن چون رزمیی که گوشت ز احشا برافکند. خاقانی
نام گورستان و مقبره ای است به کوفه و گفته اند نام محلی است به کوفه معروف به جبانه عرزم. بلاذری گوید: بطنی است از نهد، و گویند مردی است از نهد بنام عرزم. (از معجم البلدان). کلبی گوید: جبانه (گورستان) منسوب به عرزم است مولای بنی اسد یا بنی عبس. (از معجم البلدان)
نام گورستان و مقبره ای است به کوفه و گفته اند نام محلی است به کوفه معروف به جبانه عرزم. بلاذری گوید: بطنی است از نهد، و گویند مردی است از نهد بنام عرزم. (از معجم البلدان). کلبی گوید: جبانه (گورستان) منسوب به عرزم است مولای بنی اسد یا بنی عبس. (از معجم البلدان)
منسوب به عزم، مرد که ایفای عهد نماید. (منتهی الارب). وفاکننده به عهد. (از اقرب الموارد) ، کنجاره فروش. (منتهی الارب). فروشندۀ عزم یعنی ثفالۀ مویز. (از اقرب الموارد). و رجوع به عزم شود
منسوب به عزم، مرد که ایفای عهد نماید. (منتهی الارب). وفاکننده به عهد. (از اقرب الموارد) ، کنجاره فروش. (منتهی الارب). فروشندۀ عزم یعنی ثفالۀ مویز. (از اقرب الموارد). و رجوع به عزم شود