دختر اسماعیل عدوی قیسی است. یکی از زنان بزرگ جهان اسلام است که در عرفان و تصوف سیری داشت بسیار متزهد و عابد بود. عطار در وصفش گوید آن مخدرۀ خدر خاص، آن مستورۀ ستراخلاص، آن سوختۀ عشق و اشتیاق، آن شیفتۀ قرب و احتراق، آن گم شدۀ وصال و آن... بنابر نقل تذکره الاولیاء وی مدتی بقید رقیت درآمد. رجوع به رابعۀ عدویه و به تذکره الاولیاء شود
دختر اسماعیل عدوی قیسی است. یکی از زنان بزرگ جهان اسلام است که در عرفان و تصوف سیری داشت بسیار متزهد و عابد بود. عطار در وصفش گوید آن مخدرۀ خدر خاص، آن مستورۀ ستراخلاص، آن سوختۀ عشق و اشتیاق، آن شیفتۀ قرب و احتراق، آن گم شدۀ وصال و آن... بنابر نقل تذکره الاولیاء وی مدتی بقید رقیت درآمد. رجوع به رابعۀ عدویه و به تذکره الاولیاء شود
دست انداختن در جوانب حوض، مانند طالب چیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). داخل کردن دست در اطراف چاه و حوض، گویی که در جستجوی چیزی باشد. (از اقرب الموارد) ، بگمان کاری کردن که یقین آن نداشتن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، برآوردن بوسیلۀ ’عودقه’ آنچه در چاه باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
دست انداختن در جوانب حوض، مانند طالب چیزی. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). داخل کردن دست در اطراف چاه و حوض، گویی که در جستجوی چیزی باشد. (از اقرب الموارد) ، بگمان کاری کردن که یقین آن نداشتن. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) ، برآوردن بوسیلۀ ’عودقه’ آنچه در چاه باشد. (از منتهی الارب) (از ناظم الاطباء)
آهنی است سرکج که بر سر آن گوشت پاره ای نصب کنند برای صید گرگ تا وقت اوباریدن در گلویش آویزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آهنی است که دارای گوشتی میباشد و برای گرگ نصب میگردد تا در گلویش آویزد. (از اقرب الموارد) ، آهنی است با شاخه های سرکج که بدان دلو و جز آن رااز چاه برآورند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عودق. عدوقه. رجوع به عودق و عدوقه شود
آهنی است سرکج که بر سر آن گوشت پاره ای نصب کنند برای صید گرگ تا وقت اوباریدن در گلویش آویزد. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). آهنی است که دارای گوشتی میباشد و برای گرگ نصب میگردد تا در گلویش آویزد. (از اقرب الموارد) ، آهنی است با شاخه های سرکج که بدان دلو و جز آن رااز چاه برآورند. (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). عودق. عدوقه. رجوع به عودق و عدوقه شود