مقابل وجود، نیستی، نابودی، نداشتن، پسوند متصل به واژه به معنای نبودن مثلاً عدم اطّلاع، عدم صراحتمقابلِ وجود، نیستی، نابودی، نداشتن، پسوند متصل به واژه به معنای نبودن مثلاً عدم اطّلاع، عدم صراحت
نیست نابود، پوچگرا منسوب به عدم، غیر موجود نابود. منسوب به عدم، غیر موجود نابودنیست نابود، پوچگرا منسوب به عدم، غیر موجود نابود. منسوب به عدم، غیر موجود نابود
نابود کننده، تهی دست درویش نیاز مند اعدام کننده نابود سازنده، فقیر تهی دست درویشنابود کننده، تهی دست درویش نیاز مند اعدام کننده نابود سازنده، فقیر تهی دست درویش