آنک گلولۀ خمیر را بخورد. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه عجاجیر خورد. (اقرب الموارد). رجوع به عجاجیر شود، کشتی گیری که پهلوی وی را کسی به زمین نتواند کرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). کشتی گیری که پای خود رابه پای حریف پیچیده و بر زمین افکند او را. (منتهی الارب) (آنندراج). المشغزب لصریعه. (اقرب الموارد)
آنک گلولۀ خمیر را بخورد. (منتهی الارب) (آنندراج). آنکه عجاجیر خورد. (اقرب الموارد). رجوع به عجاجیر شود، کشتی گیری که پهلوی وی را کسی به زمین نتواند کرد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). کشتی گیری که پای خود رابه پای حریف پیچیده و بر زمین افکند او را. (منتهی الارب) (آنندراج). المشغزب لصریعه. (اقرب الموارد)
نام مردی است. (منتهی الارب) (آنندراج) ، نام اسب منذر بن اعلم، سجن عارم، زندانی است در کوفه که عبدالله بن زبیر را در آن زندانی کردند. (منتهی الارب) ابن ابی سلم. بطنی از مرهبه بن دعام از صعب بن دومان بن بکیل از قحطانیه است. (معجم قبائل العرب ج 2 ص 701) لقب ابوعثمان محمد بن فضل بصری
نام مردی است. (منتهی الارب) (آنندراج) ، نام اسب منذر بن اعلم، سجن عارم، زندانی است در کوفه که عبدالله بن زبیر را در آن زندانی کردند. (منتهی الارب) ابن ابی سلم. بطنی از مرهبه بن دعام از صعب بن دوْمان بن بَکیل از قحطانیه است. (معجم قبائل العرب ج 2 ص 701) لقب ابوعثمان محمد بن فضل بصری
بلاها. سختی ها. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) ، خونی که از فصد شتر آید. و از اینجاست حدیث: اراحکم اﷲ من الجبهه و السجه و البجه. (از اقرب الموارد). خون رگ زدۀ شتر که آن را عرب جاهلیت در سال قحط می خوردند. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
بلاها. سختی ها. (ناظم الاطباء) (آنندراج) (منتهی الارب) ، خونی که از فصد شتر آید. و از اینجاست حدیث: اراحکم اﷲ من الجبهه و السجه و البجه. (از اقرب الموارد). خون رگ زدۀ شتر که آن را عرب جاهلیت در سال قحط می خوردند. (آنندراج) (از ناظم الاطباء)