جدول جو
جدول جو

معنی عثنون - جستجوی لغت در جدول جو

عثنون(عُ)
ریش. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، آنچه زائد باشد از ریش بر دو رخسار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج). یا آنچه بر زنخ و زیر آن روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، درازای ریش است. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، موی دراز زیر زنخ شتران، اول باد، اول باران. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، باران عام. (منتهی الارب) (آنندراج) ، بردر شده میان آسمان و زمین. ج، عثانین. (منتهی الارب) (آنندراج) ، باران، مادام که میان ابر و زمین بود. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بَ)
شهری کوچک در نواحی غربی مصر. (از معجم البلدان). شهری به مصر (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، گذاشتن. (آنندراج). باقی گذاشتن: محمد را هلاک کنید و مدینه را خراب کنید و ایشان را بجا بمانید. (از قصص الانبیاء ص 222). رجوع به جا و نیز رجوع به بجای ماندن شود
لغت نامه دهخدا
سناء بلدی، و در مغرب کثیرالوجوداست، ساق و شاخه های او مابین سیاهی و سرخی و دراز وباریک و صلب و مملو از برگ ریزه شبیه به برگ مورد و در هر شاخی گلی مدور بقدر درهمی و مایل به سیاهی وبسیار تلخ، و بعضی او را از اقسام ماهی زهرج دانسته اند، رجوع به مفردات ابن البیطار و مخزن الادویه شود
لغت نامه دهخدا
(عَنَ)
دهی است، و آن را عینونی ̍ نیز نامند. (منتهی الارب). کلمه ای است عبرانی. و آن از قرای بیت المقدس است. و گویند قریه ای است آن سوی بثنیّه ازپایین قلزم بجانب شام. نام آن در شعر کثیر آمده است. و گویند آن همان ’عین انا’ است بین صلا و مدین بر ساحل. و گویند آن قریه ای است در راه مصریان چون به حج روند. (از معجم البلدان). و رجوع به عین انا شود
لغت نامه دهخدا
(خَ)
به تمام معانی مصدر عن ّ است. رجوع به عن ّ شود
لغت نامه دهخدا
(عَ)
ستور پیشی گیرنده در سیرو پیشاپیش رونده. (منتهی الارب) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). دابۀ پیشرو در حرکت. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(حُ مُوْ وَ)
دود برآوردن آتش. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، برآمدن بر کوه. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، دود دادن جامه را به بوی خوش تا خوشبو شود. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از عینون
تصویر عینون
غوک نر
فرهنگ لغت هوشیار