جدول جو
جدول جو

معنی عثعثه - جستجوی لغت در جدول جو

عثعثه
(حَ لَ قَ)
جنبانیدن، اقامت کردن، قادر و توانا شدن. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). میل کردن. (منتهی الارب) (اقرب الموارد) ، آرمیدن. (منتهی الارب) ، افکندن کسی را در عثعث. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ ثَ ثَ)
مصغر عثیثه، متۀ خرد و ضعیف. منه المثل عثیثه تقرم جلداً أملساً، یعنی کرمک ضعیف پوست تابان را خوردن میخواهد، در حق کسی گویند که در چیزی فوق طاقت خود کوشش کند و نتواند که برسد و بر آن قادر شود. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عَ لَ)
کوهی است به مدینه بنام سلیع که بر آن خانه های اسلم بن اقصی است
لغت نامه دهخدا