جدول جو
جدول جو

معنی عثاکل - جستجوی لغت در جدول جو

عثاکل
(عَ کِ)
ج عثکول و عثکوله و عثکال. رجوع بدان کلمات شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ کِ)
جمع واژۀ اثکال و اثکول
لغت نامه دهخدا
(عِ)
خوشۀ خرما. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، شاخ خرما، سرشاخ یا شاخ بزرگ. (منتهی الارب) ، خرمابن بابار. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
جمع واژۀ عثکول و عثکوله و عثکال. رجوع بدان کلمات شود
لغت نامه دهخدا
(عُ جِ)
بزرگ شکم. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(مَ کِ)
جمع واژۀ مثکل. (از منتهی الارب) (ناظم الاطباء). رجوع به مثکل شود
لغت نامه دهخدا
(کِ)
نعت مذکر و مؤنث از ثکل، فرزندمرده، زن یا مرد فرزند یا دوست گم کرده
لغت نامه دهخدا
(کِ)
کوتاه بالا. زفت بدفال. ج، عکل. (منتهی الارب). کوتاه بالای بخیل. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(عِ)
وادیی است به سرزمین جذام. (معجم البلدان). پشته ای است در دشت یا رودباری است در زمین جذام. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ثاکل
تصویر ثاکل
ناروند بی فرزند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از عاکل
تصویر عاکل
کوتاه، زفت (بخیل)
فرهنگ لغت هوشیار