به کار خواستۀ نفس درآمدن، بیباک شدن جاریه، مبالغه نمودن در خبث. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، تندی کردن به کسی، ناگهان کشتن کسی را، فرصت جستن برای کشتن کسی و کشتن اورا، الحاح در چیزی. (اقرب الموارد)
به کار خواستۀ نفس درآمدن، بیباک شدن جاریه، مبالغه نمودن در خبث. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) ، تندی کردن به کسی، ناگهان کشتن کسی را، فرصت جستن برای کشتن کسی و کشتن اورا، الحاح در چیزی. (اقرب الموارد)
بمعنی چغوک است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند. (برهان). گنجشک باشد و آن را چغوک و چکوک نیز خوانند. (جهانگیری). بمعنی گنجشک یعنی سرچه و چغک و چکوک. (شعوری). بمعنی چقوق است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند. (آنندراج). چغوک و گنجشک و عصفور. (ناظم الاطباء). چغک (در لهجۀ اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). رجوع به چغک و چغوک و چکوک و گنجشک شود
بمعنی چغوک است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند. (برهان). گنجشک باشد و آن را چغوک و چکوک نیز خوانند. (جهانگیری). بمعنی گنجشک یعنی سرچه و چغک و چکوک. (شعوری). بمعنی چقوق است که گنجشک باشد و بعربی عصفور خوانند. (آنندراج). چغوک و گنجشک و عصفور. (ناظم الاطباء). چغک (در لهجۀ اهالی فیض آباد محولات بخش تربت حیدریه). رجوع به چغک و چغوک و چکوک و گنجشک شود
طبق چوبین باشد بر مثال دف که بقالان دارند و اجناس در آن کنند. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : من فراموش نکردستم و کی خواهم کرد آن بتوک جو و آن تابۀ اشنان ترا. منجیک. و به تقدیم تا (تبوک) نیز آمده است. (برهان قاطع). و این ضبط استوار می نماید. و رجوع به تبوک شود
طبق چوبین باشد بر مثال دف که بقالان دارند و اجناس در آن کنند. (برهان قاطع) (آنندراج) (ناظم الاطباء) : من فراموش نکردستم و کی خواهم کرد آن بتوک جو و آن تابۀ اشنان ترا. منجیک. و به تقدیم تا (تبوک) نیز آمده است. (برهان قاطع). و این ضبط استوار می نماید. و رجوع به تبوک شود